کودکتان خیلی زود در زندگی خود احساس می کند که ارزش هایتان برایش مناسب نیست. او شهودی است و متوجه الگوهایی می شود که چیزها را در آینده پیش بینی می کند و تکیه بر هنجارهای از قبل تعیین شده برای کنترل آینده را درک نمی کند! برای فرزندتان که می تواند راه های بی شماری را برای انجام کارهایش در پیش بگیرد، این موضوع خیلی غیرمنطقی به نظر می رسد. البته احتمالا از توانایی شما در ساماندهی و کنترل موثر خانواده خود قدردانی می کند و ممکن است برخی از این آموزه ها را به کار ببرد، اما فقط تا زمانی که واقعا به کار بردن آنها جواب دهد، نه فقط به دلایل احساسی.

رابطه شما با فرزندتان ممکن است داری کمی تلاطم و بالا و پایین باشد. او مانند سایر افراد هم تیپ خود به ارتباطات عاطفی کمتری نیاز دارد. البته از آنجایی که شما نیز کمتر احساسی هستید، بنابراین این مانعی برای ایجاد یک رابطه خوب میانتان نخواهد بود. با این حال، کمبود یک رویکرد شهودی ممکن است ارتباط بین شما و فرزندتان را دشوار کند. او روی آینده متمرکز است، در حالی که شما به زمان حال توجه دارید. شما اغلب برای درک علایق و نگرانی‌های فرزند خود، به زمان نیاز دارید. او ممکن است از کاوش در جهان لذت ببرد، اما اغلب این کار را با یک هدف انجام می دهد، در حالی که شما به خاطر اغنای تمایل تان به جستجوگری به کاوش می پردازید. بنابراین این عدم ارتباط بین سبک زندگی می تواند باعث سوء تفاهم های ارتباطی بین شما شود.

شما برای درک یا برقراری ارتباط با فرزند خود احتمالا با مشکلاتی مواجه خواهید شد. گاهی صمیمیت و همدلی بین تان با بزرگ شدن کودک از بین می رود. این روند می تواند احساس طرد شدن توسط شما را در فرزندتان ایجاد کند و بطوری که انگار مشکلی در او وجود دارد. کودک شما همچنین از یک رویکرد شهودی استفاده می‌کند، و طرز فکر عملی و منطقی او معمولا مقید بودن به ارزش‌های گذشته را، صرفا به این دلیل که برای نسل‌های قبلی کارساز بوده را رد می‌کند. او معمولا نمی‌داند که ارزشهای گذشته چه ربطی به جهان کنونی دارد! و به‌شدت ارزش‌ها و استراتژی‌هایی را که به حال یا آینده مرتبط هستند را ترجیح می‌دهد تا گذشته. این موارد می تواند بین شما و او تعارض های زیادی ایجاد کند.

شما ممکن است فرزند خود را بسیار عجیب بدانید. کودکتان معمولا خیلی فرد فعالی نیست. او ترجیح می دهد به جای اینکه به کاوش و جستجو بپردازد، کاری سازنده انجام دهد. همچنین، بیشتر اهل تفکر است و می تواند زمان زیادی را صرف پروراندن ایده های متفاوت در سر خود کند. برای شما که ترجیح می‌دهید همیشه درحال انجام کاری باشید، این اخلاق می‌تواند غیرعادی باشد. اگر سعی سعی کنید کودک خود را از پوسته و حریم خود بیرون بکشید، ممکن است بخشی از وجود او را نادیده بگیرید. شما باید یاد بگیرید که با فرزندتان طبق ویژگی ها و ذات منطقی و شهودی اش تعامل کنید.

شما از ارتباطی که با فرزند خود دارید، لذت می برید. کودکتان از یک سبک بصری برای یادگیری و یک سبک تفکری برای تصمیم گیری استفاده می کند و این مشابه روش شماست. این مسئله به ایجاد ارتباط و رسیدن به یک دید مشترک کمک کرده و شما را به متحدان خوبی برای یکدیگر تبدیل می کند. همچنین، هردو شما ممکن است در ارتباط عاطفی با یکدیگر مشکل پیدا کنید، چرا که ممکن است در این کار مهارت کمی داشته باشید. اما در نهایت در یک سطح انتزاعی و تفکری به یک دیگر می پیوندند و با هم متحد می شوید که برای هر دو طرف بسیار مفید است.

تیپ شخصیتی کودکتان برای شما رویایی خواهد بود. چرا که شما ترجيحات مشابهي براي فکر کردن دارید. همگام با رشد کودکتان، شما يک هم صحبت براي بحث هاي فکري و شخصي پيدا مي کنید و هميشه از آموزش او لذت خواهید برد. اما يکي از اشکالاتي که ممکن است اين رابطه داشته باشد، تمايل به ناديده گرفتن احساسات است و شما بايد از آن آگاه باشید. چرا که لازم است تا کودکتان براي رشد خود جنبه های عاطفی را نیز پرورش دهد. بنابراين ضروریست در توانايي درک و انجام احساسات با کودک خود همراه شوید تا جايي که او نیز بتواند به تنهایی در مدیریت و کنترل هیجانی مهارت کسب کند.

شاید در ظاهر شما و کودکتان خیلی با یکدیگر هماهنگ و به اصطلاح مچ نباشید، اما در عمل می توانید با یکدیگر به تفاهم برسید. کودکتان معمولا بر اطلاعات منطقی و مستدل تمرکز دارد و شما چون تمایل به احساسات دارید ممکن است او را درک نکنید. با این حال، هوش هیجانی شما می تواند برایتان مفید باشد و او را تشویق به گسترش هوش عاطفی خود کند و به عنوان منبعی از گرما و عاطفه باشد. کودک شما به مرور هرچه بزرگتر شود متوجه صمیمیتی که از سوی شما وجود دارد و می تواند پیوند عاطفی عمیقی میانتان ایجاد کند می شود و می داند که این پیوند برای هر دو طرف سودمند و رضایت بخش است.

تصمیم گیری کودک شما بر مبنای تفکر است و این مسئله می تواند باعث سوء تفاهم بین شما شود. شما از احساسات درونگرایانه استفاده می کنید و بر فرآیند های درونی تمرکز دارید و بر اساس ارزش های درونی تصمیم می گیرید. همچنین درک این مسئله برای دیگران ممکن است دشوار باشد چرا که عملکرد شما بر اساس احساسات و ایده های های ذهنی است. اما کودکتان ذهن منطقی تری دارد و اغلب درک این روش تصمیم گیری شما، یعنی روش بر مبنای احساس برایشان سخت است. همین مسئله می تواند باعث شود که او با شما اختلاف پیدا کند و این اتفاق بیشتر زمانی رخ می دهد که سنش بالاتر می رود زیرا هرچه بزرگتر شود نمی تواند درک کند که شما چرا اینگونه تصمیم گرفته اید. شما باید درک بالایی از شخصیت کودکتان داشته باشید و اگر می خواهید که او دلایل شما را برای انجام کارها درک کند، باید توانایی استدلال و منطق خود را افزایش دهید.

شما احتمالاً در برخی از زمینه ها با کودکتان تفاهم هایی داشته باشید. البته تفاوت هاي عمده اي بين هر دو شما وجود دارد. شما فردی دقيق و داراي تفکر عيني هستید، درحالي که او بر آينده متمرکز است و تفکر انتزاعي دارد. اما با توجه به اینکه عملکرد منطقي (T) هر دوتان غالب است، بنابراین بسیاری از سوتفاهم ها بینتان برطرف خواهد شد. با رشد کودکتان، او مي تواند بسياري از تفکرات منطقي شما را حتي اگر با آنها موافق نباشد، درک کند و با استدلال هاي منطقي، در مورد هر مشکلي گفت و گو کند.

شما براي فرزند خود همانند طوفاني از مسائل قابل تامل هستید. اين چيزيست که براي ذهن منطقی او عالي خواهد بود. شما به دليل تمايل به اکتشاف، مي توانید او را تشويق کرده تا کمي از دنياي فکري خود فاصله گرفته و دنياي واقعي را کشف کند و از او حمايت کنید تا براي انجام کارهایش احساس امنيت داشته باشد. در مجموع ممکن است رابطه تان کمي بالا و پائين داشته باشد، اما مزاياي جالبي را براي هر دو طرف به همراه خواهد داشت.

معمولا شکافی در زمینه درک یکدیگر، بین شما و فرزندتان وجود خواهد داشت. شما فردی واقع بین هستید که براساس احساسات و تمایلتان به مراقبت از دیگران تصمیم گیری می کنید. در حالی که کودک شما با ذهن منطقی خود اصلا این موضوع را درک نخواهد کرد. به همین علت ممکن است گاهی کودک خود را فردی سرد و بیش از حد غرق در افکار خود توصیف کنید. شما نیز ممکن است نیاز او به فکر کردن را درک نکنید و همواره با معاشرتی نبودن و بیرون نرفتن فرزند خود درگیر باشید. همچنین احتمالا برایتان سخت باشد تا نیاز او را مبنی بر خصوصی نگه داشتن احساساتش درک کنید و ممکن است کودکتان را برای ابراز عواطف خود تحت فشار قرار دهید که این حس خوبی به او نخواهد داد.

احتمالا شما و کودکتان، تعارضات زیادی را تجربه خواهید کرد. به دلیل اینکه تیپ شخصیتی شما و او از یکدیگر بسیار متفاوت است و همین می تواند مشکلاتی را در درک و ارتباط ایجاد کند. کودکتان مکالمات منطقی، طولانی و ایده های واقع بینانه را دوست دارد. اما شما معمولاً بحث های انتزاعی را بی حاصل می دانید و از آن لذت نمی برید و عمل کردن را بیشتر دوست دارید. از سوی دیگر اغلب شما نمی توانید دلیل سرد بودن او را درک کنید و کودکتان نیز اغلب متوجه می شوند که شما بر چیزهایی تمرکز دارید که برای او جذابیت کمتری دارد.

شما به طور طبیعی می توانید با فرزند خود ارتباط خوبی برقرار کنید. چرا که او و شما به عنوان افراد تفکری (T)، ارتباط صریح و صادقانه را ترجیح می دهید و برایتان، درک یکدیگر آسان خواهد بود. ارتباط عاطفی کم در رابطه با فرزندتان که معمولا سطوح مشابهی در بیان احساسات دارد، ممکن است چندان برای هر دو شما حائز اهمیت نباشد. اما لازم است که از فردی که به احساسات و درک هیجان ها آگاه تر است کمک بگیرید، چرا که در غیر این صورت ممکن است کودکتان در مهارت های هیجانی و ارتباطی ضعیف گردد.

برای شما درک و تربیت کودکتان آسان‌تر از تیپ های دیگر خواهد بود. شما به دلیل منطقی بودن، با بیش از حد احساسی بودن مشکل دارید. بنابراین با افکار و اطلاعات منطقی خود، به راحتی نیاز فرزند خود را برآورده می کنید. او نیز مثل شما به تفکر و توجه عقلانی و منطقی توجه زیادی دارد. بنابراین به نظر می رسد از این لحاظ تفاهم دارید. هرچند ممکن است گاهی بین نظرات و نوع منطقتان تفاوت وجود داشته باشد و وارد بحث و درگیری شوید. اما در کل می توانید با گفتگو مسائل را بین خود حل کنید. از طرف دیگر از آنجا که شما تمایل دارید تا جهان را کشف کنید، معمولا سعی می کنید تا فرزند خود را نیز در این تجارب شریک کنید.

کودکتان گاهی اوقات ممکن است احساس کند سروکله زدن با شما سخت است. چرا که او بسیار منطقی است و همواره ترجیح می دهد در همه موقعیت ها به جای احساسات براساس حقایق پیش برود. بنابراین ماهیت احساسی شما می تواند کمی برایش خسته کننده باشد. از طرفی شما نیز گاهی اوقات احساس می کنید نمی توانید او را درک کنید. از آنجایی که اغلب به احساسات و بیان عاطفی وابسته هستید، ممکن است احساس کنید که کودکتان سرد و بی عاطفه است. اما نباید فراموش کرد که هوش هیجانی شما بالاست. بنابراین معمولا با هوش هیجانی بالای خود، راهی برای ارتباط با او پیدا خواهید کرد. با صبر و حوصله و ایجاد ارتباط ممکن است کودکتان، همانند شما، درک عاطفی و هوش هیجانی خود را بهبود ببخشد.

کودکتان اغلب شما را زیادی احساسی و در عین حال جذاب می داند. اشتیاق و تمایل شما برای عشق و احساساتی بودنتان، چیزی است که از جهات زیادی برای کودکتان سودمند خواهد بود. البته ممکن است شما گاهی نتوانید کودک خود را درک کنید اما او را دوست دارید و به کودک خود نشان خواهید داد که با تجربه کردن دنیا چیزهای زیادی را خواهد آموخت. برای کودکتان که همواره در افکار خود به دنبال ایده های جدید است، برخی از تجارب شما می تواند برای یادگیری هایش جذاب و موثر باشد.