خیره به خورشید نگریستن
اروین یالوم
اورانوس قطبی نژاد، پروانه والی

جهان با من برقص

My Sister’s Keeper (نجات دهنده خواهرم)
شما در این آزمون نمره 59.4 درصد را کسب کرده اید که نشان می دهد تا حدودی درگیر افکار نگران کننده درباره مرگ هستید، با این وجود به نظر می رسد که تا حد قابل توجهی توانسته اید آنها را کنترل کنید. با این حال باید توجه داشته باشید که افزایش این نوع نگرانی ها می تواند اثرات منفی زیادی بر عملکرد شما در دیگر جنبه های زندگی بگذارد. ولی در مقابل، کنترل هر چه بیشتر این نوع افکار می تواند سبب افزایش نگاه مثبتتان به زندگی شده و مسیر خودشکوفایی شما را هموارتر می کند.
از اینکه با مرگ فرصت دستیابی به آرزوها و اهدافتان را از دست دهید، کمی احساس ناراحتی و پریشانی می کنید. همچنین تصور کارها و فعالیت های نیمه تمامتان که مرگ فرصت تکمیل کردن آنها را از شما خواهد گرفت، برایتان دشوار است. علاوه بر این جدا شدن از ریتم معمول زندگی برایتان سخت است. با این وجود به نظر می رسد از توانایی نسبتاً مناسبی برای کنترل احساس ترس و پریشانی خود در این مورد برخوردارید.
به طور کلی تلاشتان بر این است که ترس از مرگ، مانع خودشکوفایی تان نشود. به همین خاطر معمولاً بعد از غلبه احساس ترس، سعی می کنید افکار منفی و اضطراب آور را از ذهنتان دور کرده و خود را سرگرم فعالیت های روزمره کنید. البته ممکن است زمان هایی که مرگ را از نزدیک احساس می کنید، مثلاً هنگامی که یکی از بستگان خود را از دست می دهید یا خود را به مرگ نزدیک حس می کنید، ترس از مرگ باعث شود تا کارایی شما برای مدتی کاهش یابد.
فرایند منتهی به مرگ تا حدودی باعث دغدغه فکری شما می شود. مثلاً گاهی که بیمار می شوید به این فکر می کنید که این وضعیت تا چه حد جدی است و تا چه اندازه ممکن است شما را دچار از کار افتادگی کند.
به نظر می رسد فکر کردن به پیری و افزایش سن و یا مشاهده نشانه هایی از آن، مانند سفید شدن موها یا کاهش انرژی بدنی، نیز افکار شما را به خود مشغول کرده و تا حدی برایتان مجهول و اضطراب آور است. ولی سعی می کنید آن را به عنوان یکی از مراحل زندگی پذیرفته و اقداماتی را در جهت بهتر سپری کردن این دوران انجام دهید.
یکی از مسائلی که دغدغه دوران کهنسالی و پیری را در ذهن شما افزایش می دهد، کاهش توانایی های ذهنی و قدرت جسمانی است، به گونه ای که می ترسید نتوانید از پس کارهای خود بربیایید و یا اینکه نزدیکانتان شما را رها کرده و یا تنها بگذارند. در این مورد لازم است به این نکته توجه داشته باشید که ارتباط افراد در کهنسالی به شدت تحت تاثیر نوع ارتباط و تعامل آنها در سنین جوانی و میانسالی است. بنابراین چنانچه بتوانید در حال حاضر ارتباط مثبت، محبت آمیز و مبتنی بر احترامی را با اطرافیان و نزدیکان خود برقرار نمایید، در سالهای کهنسالی نیز می توانید از تعامل لذت بخش و مثبت با آنها لذت ببرید.
به طور کلی مرگ جزء آن دسته موضوعاتی است که ابهام و عدم آگاهی زیادی درباره آن وجود دارد. با این حال این امر باعث ترس و تنش کمی در شما می شود. اگرچه ممکن است عدم آگاهی درباره نحوه مرگ، اتفاقات قبل و بعد از آن و یا حسی که در حین مردن تجربه خواهید کرد، شما را کمی دچار ترس و ناامنی کند، ولی به نظر می رسد در مواجهه با این گونه افکار سعی تان بر این است که کنترل ذهنتان را در دست گرفته و به خودتان یادآوری کنید که این وضعیت را همه انسان ها تجربه کرده اند و در آینده نیز تجربه خواهند کرد، بدون اینکه کنترلی بر روی آن داشته باشند. در نتیجه غرق کردن خود در این احساس ناامنی و اضطراب را کار اشتباهی می دانید. به همین خاطر اغلب مواقع ذهن خود را از این گونه افکار دور کرده و توجه خود را روی جنبه هایی از زندگی که تحت کنترلتان هستند، مانند استفاده از زمان حال، متمرکز می کنید.
به نظر می رسد شما سعی می کنید نگرانی هایی که درباره با تغییرات فیزیکی جسمتان پس از مرگ دارید را نادیده بگیرید. این کار شما بسیار آسیب زا می باشد زیرا سبب می شود تا به جای حل آن ها، انکارشان کرده و در آینده با مشکلات جدی تری مواجه شوید.
احتمالاً فکر به این که وقتی فوت کردید، اطرافیانتان برایتان سوگواری می کنند و شما در کنارشان نیستید، تا حدی شما را مضطرب می سازد. حتی ممکن است گهگاهی نگرانی بابت صدمات و خلاء هایی داشته باشید که با نبودتان به آن ها وارد می شود، البته سعی می کنید به خود یادآور شوید که مرگ یک اتفاق طبیعی و عادی در زندگی است؛ همه ی آدم ها روزی به دنیا می آیند و روزی می میرند اما زندگی همچنان ادامه داشته و پس از مدتی همه چیز به روال طبیعی خود باز می گردد.
شما هنگامی که به از دست دادن اطرافیان خود فکر می کنید، وابستگی بسیاری نسبت به آن ها احساس می کنید؛ همین موضوع باعث می شود تا اضطراب زیادی را تجربه کنید.
هنگامی که اتفاقی برای نزدیکانتان رخ می دهد، برای مثال زمان هایی که بیمار می شوند، شما ترس فراوانی درباره ی از دست دادن آن ها دارید.حتی ممکن است به روز هایی که آن ها را ناراحت کرده اید فکر کرده و مضطرب شوید.
به نظر می رسد بیشتر مواقع عذاب وجدان لحظاتی که رابطه ی صمیمانه ای با آن ها نداشته اید را احساس کنید. اندیشیدن به این مسئله که با مرگ آن ها حمایت، مراقبت و کمک هایی که به شما می کردند را از دست خواهید داد نیز یکی دیگر از اتفاقاتی است که شما را مضطرب می سازد.
در اولین گام شما باید به این نکته دقت کنید که خوشبختانه هنوز آن ها در کنارتان هستند؛ پس به جای از دست دادن فرصت ها و تاسف خوردن، بهتر است از همین حالا رویکرد مناسب تری را در پیش بگیرید. اضطراب شما پیرامون این موضوع تنها زمان کاهش می یابد که رابطه ی صمیمانه و محبت آمیزی را با آن ها برقرار کنید.
احتمالاً هنگامی که مشاهده می کنید افراد سالمندی که به آن ها علاقه دارید، مانند پدر بزرگ و مادر بزرگتان، مانند چند سال قبل از سلامتی کافی برخوردار نیستند، بسیار مضطرب و غمگین می شوید.
در صحبت هایی که با خانواده و دوستان خود دارید، هیچ گاه تمایلی به صحبت از مرگ به خصوص مرگ آن ها ندارید؛ و هنگامی که درباره ی چنین موضوعاتی صحبت می کنند، سعی می کنید به سرعت بحث را عوض کنید.
به نظر می رسد اغلب اوقات هنگامی که اطرافیان خود را در حال درد کشیدن و بیماری مشاهده می کنید، از جهت اینکه خود آن درد و رنج را تجربه نمی کنید، عذاب وجدان زیادی را احساس می کنید. حتی ممکن است خیلی وقت ها برای روز هایی که آن ها از قوای جسمانی مناسبی برخوردار بودند تاسف خورده و احساس کنید که کاش به شیوه ی بهتری آن دوران را با کنار آن ها سپری می کردید.
راهکارها و پیشنهادات
- نامه ای به مرگ بنویسید و سعی کنید با تمام جزئیات توضیح دهید که به چه دلایلی از مردن می ترسید. آگاهی از دلیل این ترس کمک بسیاری به شما می کند.
- از فکر کردن به مرگ فرار نکنید؛ مرگ آگاهی و پذیرش این اتفاق سبب می شود که هر لحظه هوشیار تر باشید؛ زنده بودن را ارج گذاشته و قدردان این اتفاق باشید.
- ریشه های اصلی ترس از مرگ خود را یافته به آن توجه کنید.
- سعی کنید معنایی برای زندگی خود و لحظاتی که سپری می کنید بیابید؛ این کار سبب می شود تا زیستن شما عمق بیشتری داشته باشد و زمانی که کیفیت زندگی زیسته ی شما افزایش می یابد، اضطراب مرگ مدیریت می شود.
- به رابطه های از دست داده خود فکر کنید. اگر احساس می کنید فردی برایتان مهم است اما به عمد تلاشی برای بهبود رابطه تان نکرده و منتظر اقدام او هستید، همین حالا فکر کردن را رها کرده و با او از احساساتتان صحبت کنید.
- لیستی از اهداف خود تهیه کنید و پس از اولویت بندی آن ها سعی کنید برای رسیدن به آن ها تلاش کنید.
- روابط صمیمانه و با دوام ایجاد کنید. این اتفاق سبب می شود شما از "من" بودن به "ما" بودن برسید و اضطراب شما از مرگ را تا حدی بسیاری کاهش می دهد.
- سعی کنید از زمان حال استفاده ی بیشتری ببرید. عدم استفاده از موقعیت ها و شرایطی که در این زمان در اختیارتان است، سبب می شود تا اضطراب مرگ افزایش یابد.
- اپیکور با طرح دلیلی به نام استدلال تقارن بیان می کند که ترس از مرگ بی فایده است؛ چرا که ما با مرگ به شرایطی برمی گردیم که پیش از مرگ آن را تجربه می کردیم و این اتفاق ترسناک نیست.
خیره به خورشید نگریستن
اروین یالوم
اورانوس قطبی نژاد، پروانه والی

جهان با من برقص
