تست طرحواره های یانگ + تفسیر پیشرفته
تست طرحواره های ناسازگار یانگ




نمرات شما در یک نگاه



نتایج تست شما نشان می دهد که طرحواره های فعال شما بیش از حد انتظار است که این امر بیانگر زمینه های شکنندگی و آسیب جدی در سلامت روان شماست.

از آنجایی که طرحواره ها سازه های زیربنایی افکار، باورها، رفتارها و به طور کلی سیستم روانی ما هستند، ناسازگاری های آنها را باید جدی گرفت زیرا بر تمام جنبه های زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی ما سایه می افکنند. در عین حال به دلیل شرایط زیربنایی این حوزه، برای افرادی مانند شما که طرحواره های ناسازگار بیش از حد انتظاری دارند، خود درمانی توصیه نمی شود.

توصیه جدی ما به شما این است که برای آگاهی و غلبه بر طرحواره های ناسازگار خود به روان درمانگران متخصص در این حوزه مراجعه نمایید. 



نمودار 5 حوزه طرحواره



آنچه لازم است قبل از مطالعه ریشه تحولی طرحواره های خود بدانید

قبل از اینکه بخواهید ریشه تحولی طرحواره یا طرحواره های خود را مطالعه کنید و تا حدودی به نقش محیط اولیه و خانواده در شکل گیری طرحواره هایتان آگاه شوید، لازم است به چند نکته دقت داشته باشید:

  • اینکه منشا طرحواره ها از کجاست باید گفت از تعامل ژنتیک و محیط. برخی خلق و خوها و ویژگی های عاطفی و رفتاری که به صورت ارثی دارید تعیین کننده ی واکنش شما به محیط هستند. از طرفی خانواده و محیط زندگی اولیه نیز عامل مهمی در شکل گیری طرحواره است.
  • هر کدام از این طرحواره ها به سبب ارضای ناکافی یا ارضای بیش از حد یک سری نیازهای روانی مثل امنیت، ارتباط، استقلال و مانند اینها در شما شکل گرفته اند.
  • با اینکه ارضای متناسب این نیازها برای رشد روانی سالم هر فرد، حیاتی است؛ اما به سبب تغییر شکل زیاد نحوه ی پاسخ دادن به این نیازها در دوره های مختلف زندگی، اغلب والدین ممکن است دچار سردرگمی شوند.
  • والدین شما نیز مانند دیگر افراد، خودشان تحت تاثیر محیط اولیه، خانواده و بافتی که در آن رشد پیدا کرده اند، درگیر یک سری طرحواره ها بوده و یا هستند که احتمالاً نسبت به آنها آگاهی نداشتند که اثرشان را تعدیل کنند.
  • به طور کلی می توان گفت که اغلب افراد حداقل دارای یک طرحواره هستند که در روند رشد شخصیتشان، ممکن است به آن بینش پیدا کنند و آن را تعدیل کنند یا هرگز به این آگاهی دست پیدا نکرده و در نتیجه تغییری هم در آن ایجاد نکنند.




حوزه اول: بریدگی و طرد
طرحواره رهاشدگی - بی ثباتی

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 82.4 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما دارای طرحواره رها شدگی هستید.

از آنجایی که نمره شما در طرحواره وابستگی- بی کفایتی، طرحواره نقص- شرم واطاعت نیز نمره نسبتا بالایی است و نشان می دهد شما علاوه بر طرحواره رهاشدگی- بی ثباتی طرحواره وابستگی- بی کفایتی ، طرحواره نقص- شرم و اطاعت نیز دارید. بنابراین می توان گفت شما در اغلب مواقع ترس از تنها شدن دارید، در واقع احساس می کنید به اندازه کافی خوب نیستید یا دارای نقصی ظاهری یا درونی هستید و بیم آن را دارید که به سبب همین کافی نبودن طرد شده و تنها بمانید. و این ترس ممکن است در موقیت های مختلف، به اشکال متفاوتی خودش را نشان دهد این ترس ممکن است در موقیت های مختلف، به اشکال متفاوتی خودش را نشان دهد: در برخی موقعیت ها ممکن است به سبب وجود این ترس، شما گوش به زنگ باشید که مبادا نزدیک ترین افراد خود را از دست بدهید حتی ممکن است فکر کنید بلاخره افراد نزدیکتان بیمار می شوند، می میرند و شما تنها می مانید همچنین ممکن است  این ترس از تنها ماندن به این دلیل باشد که  شما احساس درماندگی می کنید، فکر می کنید بی کفایت هستید و توانایی مراقبت از خودتان را ندارید پس وجود یک تکیه گاه (پارتنر، پدر یا مادر) در زندگی تان الزامی است. یعنی در ذهن خود اینطور فکر می کنید "حتما باید یک نفر باشد تا من بتوانم از عهده خودم بر بیایم"، بدون والدین یا پارتنرم ممکنه بمیرم چون هیچ کاری بلد نیستم  . به همین سبب ممکن است حتی وقتی که به مدت کوتاهی از آنها بی خبر باشید دچار استرس و اضطراب زیادی شوید، در چنین مواقعی ترجیح می دهید بیشتر حواستان به آنها باشد، بیشتر با آنها تماس بگیرید یا مدام از حالشان خبر بگیرید و چکشان کنید. گاهی این حجم از پیگیری های شما می تواند حس کنترل شدن به طرف مقابلتان بدهد و برای او اذیت کننده شود، که این خود می تواند در طولانی مدت مسبب مشکلات فراوانی در رابطه شما با او شود.

از طرفی این ترس از تنها شدن ممکن است باعث شود شما از تمایلات و آرزوهای خود بگذرید در عوض از توقعات پارتنر یا والدینتان پیروی کنید، اجازه دهید بر شما سلطه پیدا کنند و تسلیم آنها شوید،  هر چند این شرایط در برخی موارد احتمال دارد به ناراحتی و عصبانیت شما ختم شود اما ترجیح می دهید دلخوری خود را ابراز نکنید چون احساس می کنید اگر با آنها مقابله کنید یا خواسته ها و احساس دلخوری خود را بیان کنید، ممکن است از دستتان عصبانی شوند و شما را رها کنند.  از طرفی چون نمی توانید این ناراحتی ها و دلخوری ها را فراموش کنید وممکن است به شکل کینه در شما بماند و در صورت تکرار زیاد و یا موقعیت خیلی حساس این دلخوری ها خود را به صورت یک خشم کنترل نشده نشان دهند که می تواند منجر به ایجاد مشکلاتی در رابطه تان شوند.

در مواقعی که احساس کنید آنطور که باید کافی نیستید (یک نقص ظاهری یا درونی دارید) ممکن است فکر کنید هر لحظه پارتنرتان بخاطر این نقص شما را طرد می کند از این رو در ارتباط با دوستان مشترکتان یا دوستان او و در حوزه هایی که احساس نقص می کنید، مدام خودتان را با اطرافیان مقایسه کنید زیرا در ذهن شما این فکر می گذرد که " اگر کسی از شما بهتر باشد پارتنرتان شما را رها می کند و سراغ او می رود". اما از آنجایی که اغلب مقایسه های شما ناعادلانه است (فکر می کنید خودتان سراپا نقص هستید و طرف مقابل کاملا بی عیب و نقص) به همین دلیل تلاش می کنید به هر طریقی شده شما بهتر از اطرافیانتان به نظر برسید که این عمل مستلزم صرف زمان، هزینه، کار زیاد و اذیت کننده است. با اینکه از این رقابت مدام کلافه می شوید اما فکر می کنید برای اینکه پارتنرتان را برای همیشه نگه دارید، راهی غیر از بهترین بود ندارید. از طرفی چون بهترین بودن همیشه اتفاق نمی افتد و برخی مواقع افرادی هستند که از شما بهتر هستد همین امر باعث می شود که در چنین مواقعی درمانده شوید و در مورد ترس هایتان با پارتنرتان صحبت کنید و عدم اطمینانتان از خواستن و بودن او را ابراز کنید. اگرچه ممکن است او ابتدا سعی کند به شما اطمینان دهد که شما را دوست دارد و ترکتان نخواهد کرد اما تکرار این نگرانی ها و ترس هایتان (ترس از دست دادنش) برای او در بلند مدت می تواند به قیمت خراب شدن رابطه تمام شود

اگر به هر دلیلی پارتنرتان شما را ترک کند، یا رابطه عاطفی یا دوستی تان به پایان رسد، اغلب احساس اضطراب، ناراحتی و افسردگی زیادی بر شما غلبه می کند. چون احساس می کنید بدون او و به تنهایی نمی توانید از پس همه مسئولیت های زندگی بربیایید. حتی ممکن است خودتان را سرزنش کنید و با خودتان بگویید حتما من مشکلی داشتم یا به اندازه کافی خوب نبودم که رهایم کرده است!.  حتی در مواقعی که احساس کنید رفتارها و حرف های ایشان را نشانه ای برای اتمام رابطه است. سریع به او واکنش نشان می دهید. احتمال دارد حتی در صدد این امر بر بیایید که هر طوری شده از این جدایی جلوگیری کنید، مثلا مدام با او تماس بگیرید و از او بخواهید فرصت برای توضیح دادن به شما بدهد و از او خواهش کنید که شما را تنها نگذارد. اگرچه شما در آن موقعیت احساس می کنید با این کارها در جهت تداوم رابطه قدم برداشته اید اما در واقع وقتی این رفتارها چندین بار تکرار شود می تواند به اعتراض یا بدرفتاری از سوی او و در نهایت مشکلات عدیده در رابطه تان و چه بسا اتمام رابطه ختم شود.

در بیشتر موارد در مدت زمان کوتاهی از شروع یک رابطه عاطفی به طرف مقابل خود شدیدا وابسته می شوید به طوری که ریز و درشت کارهای روزمره خود را با وی درمیان می گذارید و ممکن است متقابلا انتظار داشته باشید در جریان تمامی کارهای روزمره او قرار بگیرید و یا ایشان قبل از هر کاری ماجرا را با شما در جریان بگذارند. چون شما فکر می کنید وقتی کاملا در جریان کارهای همدیگر قرار دارید پس صمیمی تر هستید و رابطه عاطفی تان قوی تر است. و بلعکس اگر در جریان کارهای همدیگر نباشید می ترسید این امر منجر به سردی و فاصله افتادن بین شما شود. از طرفی دیگر شما حتی در مسائل جزئی زندگی تان هم ترجیح تان این است که پارتنرتان به شما کمک کند تا تصمیم درست را بگیرید، در واقع احساس می کنید کارامدی و کفایت کافی ندارید پس احتمال خطا کردنتان زیاد است. در بلند مدت ممکن است پارتنر شما از این وابستگی زیاد شما به ستوه بیاید و مستقیما به شما بازخورد منفی دهد- مثلا به شما بگوید آدم دست و پا گیر و کلافه کننده ای هستید -  

معمولا افراد مهم زندگی خود را به گونه ای انتخاب می کنید که به احتمال زیاد شما را رها کنند مانند انتخاب یک خانم/اقای بی قید و بی مسئولیت (این گونه رفتارها را رفتارهای تداوم دهنده ی تله می گویند. که اغلب ناخوداگاه اتفاق می افتند). از آنجایی که جدایی و اتمام این رابطه برای شما خیلی دردناک و ناراحت کننده است لذا ممکن است در قبال چنین پارتنرهایی، سعی کنید با عشق ورزی های آتشین ، توجه زیاد، محبت افرطی یا به هر طریقی دیگر طرف مقابل را نگه دارید و ایشان شما را ترک نکند.

اگر در چند رابطه پیاپی با شکست رو به رو شوید یا به اصطلاح خودتان رهایتان کنند ممکن است به سبب غلبه ترس از دست دادن وتکرار جدایی ها ، برای جلوگیری از تکرار این احساس ناخوشایند از برقراری روابط صمیمانه خودداری کنید. در واقع در ذهنتان چنین می گذرد" در نهایت همه مرا رها خواهند کرد".

در مواردی دیگر این احساس ترس از تنها ماندن در شما خود را اینگونه نشان می دهد: برای اینکه مبادا طرف مقابلتان در یک رابطه نزدیک، شما را ترک کند، ممکن است به گونه ای غیر قابل پیش بینی عمل کنید مثلا ناگهانی خودتان تصمیم بگیرید او را ترک کنید. در واقع علت این رفتار شما می تواند این باشد که همیشه در حالت ترس و نگرانی زندگی می کنید و مدام گوش به زنگ علامتی حاکی از اینکه دیگران شما را ترک می کنند، هستید. در واقع در ذهن شما این چنین می گذرد که " قبل از اینکه رهایت کنند رهایشان کن".

ریشه تحولی طرحواره رهاشدگی - بی ثباتی

ممکن است این طرحواره از آنجا شکل گرفته باشد که شما در دوران کودکی دچار فقدان واقعی یا نمادین شده باشید (به این معنا که یا با مرگ یکی از والدین روبه رو شده اید یا والدین از هم جدا شده اند و ناچار به انتخاب یکی از والدین برای زندگی بوده اید یا مادر به مدت طولانی از شما جدا مانده است. حالا به هر دلیلی مثل بیماری یا مواردی مانند آن).

از طرف دیگر این احتمال نیز وجود دارد که والدین شما سالم بوده و با هم و با شما زندگی کرده اند اما رفتاری بی ثبات داشته اند، مثلاً یک بار گریه تان را با آغوش جواب می دادند و یک بار یا تنبیه و عصبانیت. یا از لحاظ عاطفی سرد بوده اند و به شما توجه کافی نداشته اند و یا اینکه توجه آنها مشروط بوده است (اگر فلان رفتار را داشته باشی، فلان خوراکی را نخوری، من تو رو دوست دارم).

احتمال دیگری که نیز وجود دارد این است که والدینتان مضطرب یا کمالگرا بوده و حمایت و توجه افراطی به شما داشته اند و شما نیز دچار اضطراب جدایی بوده و در صورت فاصله گرفتن و جدایی موقت (هر چند کوتاه) دچار بیقراری و اضطراب می شدید.

با توجه به وجود طرحواره رها شدگی و ویژگی هایی که توضیح داده شد، احتمال ابتلای شما به اختلالات اضطرابی، به ویژه اضطراب فراگیر (GAD)، بیش از دیگران است. برای سنجش دقیق تر می توانید به تست اضطراب کتل مراجعه کنید.

راهکارها و پیشنهادات

  • باید یاد بگیرید که به هنگام جدایی موقت افراد مهم زندگی، دست از فاجعه سازی بردارید. بپذیرید افراد حق دارند برای خودشان حریم هایی قائل شوند. علاوه بر این توجه خودتان را بر انتخاب افرادی متمرکز کنید که بتوانند به تعهداتشان عمل کنند.
  • مرتباً رفتارهای خود و اطرافیانتان نظیر حساسیت زیاد، وابستگی افراطی، خشم یا کنترل کردن را مرور کرده و پیامدهای آن را بررسی کنید تا متوجه شوید همین رفتارها باعث کلافگی و خستگی دیگران می شود و آنها را بیشتر تشویق به رها کردن شما می کند.
  • مدتی را تنها بمانید و وارد هیچ رابطه ی عاطفی نشوید تا یاد بگیرید با تنهایی کنار بیایید و با وجود آن تفریحات و سرگرمی های مورد علاقه ی خود را پیدا کرده و امتحان کنید.
  • خود را از روابط بی ثبات کنار بکشید و افرادی را برای زندگی و روابط دوستانه انتخاب کنید که از ثبات رفتاری و عاطفی بیشتری برخوردار باشند. زیرا عدم ثبات آنها در روابط صمیمی، باعث کاهش احساس امنیت و راحتی شما شده و در نتیجه رفتارهای ناشی از وابستگی تان را افزایش می دهد.
  • رفتارهایی که باعث تقویت این طرحواره در شما می شود را شناسایی کرده و قدم به قدم آنها را کنار بگذارید. اجازه ندهید دیگران شما را کنترل کنند. مهرات حل مسئله را بیاموزید و سعی کنید مشکلات روزمره زندگی تان را خودتان حل کنید.

معرفی فیلم
نام فیلم: اضطراب جدایی (Separation Anxiety - 2010)
کارگردان: کول سیمون
توضیحات: این فیلم نگرانی های ناشی از مرگ، از دست دادن نزدیکان و نبود آن ها را نشان می دهد که ناشی از طرحواره رها شدگی است.

طرحواره محرومیت هیجانی

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 71.1 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما طرحواره محرومیت هیجانی دارید.

می توان گفت اغلب دچار احساس تنهایی، غمگینی و افسردگی می شوید و معمولا نمی دانید چرا چنین حالتی دارید. با وجود اینکه اغلب مواقع این احساسات درونی شما را اذیت می کند اما ممکن است انتظار نداشته باشید مورد محبت قرار بگیرید، یا کسی شما را درک و حمایت کند.

از طرفی در اغلب مواقع شما احساس می کنید در روابط بین فردی خود به قدر کافی محبت، صمیمیت و توجه دریافت نکرده اید. یا اینکه هیچ کس نیست شما را راهنمایی کند، از شما محافظت کند و به شما توجه کند. ممکن است احساس کنید دیگران شما را درک نمی کنند. اکثرا احساس می کنید از محبت هایی چون لمس شدن و در اغوش گرفته شدن محرومید.

 در بسیاری از مواقع این احساس سراغتان می آید که هیچ کس نیست به حرف دلتان گوش کند یا تلاش کند بداند شما کی هستید و چه احساسی دارید. از این رو ممکن است فکر کنید برای کسی اهمیتی ندارید، یا احساس پوچی و بی معنایی کنید. (حتی وقتی که ممکن است دیگران نظری مخالف شما داشته باشند).

از طرفی دیگر اوقاتی که به مدت طولانی محبت و توجه کافی را از نزدیکان دریافت نکرده باشید، خودتان نیز تمایل کمی به محبت کردن به دیگران نشان می دهید و بعضی مواقع نیازهای عاطفی (محبت، توجه و صمیمیت) خود را با شریک عاطفی خود درمیان نمی گذارید و برای رفع آنها درخواست نمی کنید، زیرا در ناهشیارتان بر این باورید که هیچ کس شما را درک نمی کند پس گفتن خواسته هایتان فایده ای ندارد.

در بیشتر مواقع احساسات مثبت(عشق، علاقه و شادی) و منفی (خشم، ترس و غم)خود را بروز نمی دهید گاهی حتی ممکن است رفتارهایی متفاوت یا حتی مخالف با احساسات قلبی خودتان انجام دهید، مثلا اگر از رفتار شریک عاطفی تان ناراحت شوید یا رنجشی از او داشته باشید، اغلب آن را به زبان نمی آورید چون در ذهن تان احساس می کنید او توجهی نمی کند و بی فایده است.

 در روابط بین فردی تان بیشتر تمایل دارید که شنونده دیگران باشید تا اینکه در مورد خودتان اطلاعات حداقلی بدهید تمامی رفتارهای منفعلانه ی شما، خود منجر به تشدید محرومیت تان شده و باعث می شود نیازهای عاطفی تان ارضا نشود. به طور کلی می توان گفت از آنجایی که انتظار حمایت عاطفی ندارید و چنین چیزی را درخواست نمی کنید، بالطبع آن را دریافت نمی کنید.

ممکن است احساس درونی درک نشدن بر شما غلبه کند و نا آگاهانه همسریا پارتنری را برای خود برگزینید که نمی تواند یا نمی خواهد از نظر هیجانی شما را ارضا کند. احتمال بیشتری وجود دارد که افرادی بی عاطفه، خود محور، تنها یا نیازمند را برای زندگی مشترک انتخاب کنید که به احتمال قوی شما را از نظر هیجانی با محرومیت مواجه می کنند. در نتیجه هرچه آنها بیشتر کناره گیری می کنند، شما تنها تر می شوید.

اگر در روابط بین فردی تان چندبن و چند بار با محرومیت در صمیمیت و برآورده شدن نیاز های عاطفی تان روبه رو شوید ممکن است بعد از تجربه ی این روابط ناخوشایند، از روابط صمیمی کناره گیری کنید، زیرا انتظار روابط صمیمی را ندارید. حتی شاید از روابط بین فردی با افراد دیگرنیز فاصله بگیرید و به طور کلی، عطای روابط را به لقایش ببخشید.

از طرفی ممکن است شما از آن دسته افرادی باشید که به سبب احساس خلا عاطفی درونی، در جهت جبران محرومیت هیجانی که تجربه می کنید، در ابراز محبت و عاطفه پر توقع جلوه کنید، نیاز های عاطفی خود را شدیدا ابراز کنید به طوری که وقتی نیازهایتان ارضا نشود، عصبانی شوید. و به طرف مقابل واکنش نشان دهید. با اینکه سعی دارید اغلب اعمال و تکالیف مربوط به خودتان را خودتان انجام دهید اما گاهی پیش آمده که در نظر دیگران نیازمند به نظر برسید. و نیاز شدید خود را به گونه ای عنوان کنید که در نظر دیگران، افراد وابسته ، درمانده یا حتی نمایشگر جلوه کنید.

ریشه تحولی طرحواره محرومیت هیجانی

ممکن است این طرحواره از آنجا شکل گرفته باشد که در کودکی و نوجوانی، پدر و مادر شما هر دو، زمان زیادی را صرف دیگر مسئولیت های خود کرده اند و تماس کمی با آنها داشته اید یا والدینتان (یا مراقب اصلی) به دلایل دیگری وقت کمی به شما اختصاص می داده اند.

همچنین ممکن است والدین یا مراقب اصلی شما فردی سرد و بی عاطفه بوده و کمتر از حد انتظار محبت خود را ابراز کرده باشند. به نظر می رسد آنها توان همدلی پایینی داشته اند و نتوانسته اند دیدگاه و نظر شما را به خوبی درک کنند. بنابراین شما مرتباً احساس می کردید که احساسات شما را نمی بینند یا نسبت به آنها بی اهمیت و بی توجه اند و در شرایط بحرانی که شما به آنها نیاز داشتید احساس می کردید آن گونه که لازم است در کنارتان نبوده و به خوبی از شما حمایت نکرده اند.

وجود طرحواره محرومیت هیجانی شما را مستعد ابتلا به افسردگی مزمن و یا مشکلات جسمی با منشاء روانی نظیر سردردهای میگرنی و مشکلات گوارشی می نماید. برای سنجش دقیق تر این موارد می توانید تست افسردگی بک و تست سلامت عمومی را مورد استفاده قرار دهید.

راهکارها و پیشنهادات

  • ممکن است شما از نیازهای هیجانی خود آگاهی دقیقی نداشته و متوجه نشده باشید که مشکلتان در این بخش، مسئله اصلی زندگی شما بوده است.
  • احساسات و هیجانات، حق طبیعی شماست. همان طور که هر کودکی به محبت، همدلی و حمایت نیاز دارد، بزرگسالان هم از این نیاز طبیعی برخوردارند.
  • در انتخاب دوستانتان دقت کنید. دوستان مناسبی را انتخاب کنید و یاد بگیرید که نیازهای خود را به شکل موثری برای آنها بیان کنید و از آنها بخواهید نیازهایتان را به شیوه ای مناسب پاسخ دهند.
  • باور داشته باشید که دیگران فی نفسه انسان های محروم کننده ای نیستند و ممکن است بتوانند شما را از نظر هیجانی تأمین کنند؛ در واقع با یادگیری مهارت های ارتباطی، باید رفتارهایی را یاد بگیرید که منجر به انتخاب افراد محروم کننده نشود.
  • دیدگاه اغراق آمیز خود را نسبت به افراد مهم زندگی خود تغییر دهید؛ ممکن است گاهی فکر کنید رفتار غیرمعمول یا احمقانه ای انجام داده اید که باعث محرومیت شما شده است، بهتر است این افکار و باورهای خود را تعدیل و حتی حذف کنید.
  • برای مقابله با تفکر سیاه و سفید که آبشخور واکنش های افراطی شماست، باید یاد بگیرید پیوستار دقیقی از محرومیت را مشخص کنید که به جای دو قطبی نگری، افراد را در یک پیوستار و طیف در نظر بگیرید.
  • باید این واقعیت را بپذیرید که حتی اگر دیگران در دادن آن چیزی که شما می خواهید کوتاهی می کنند و محدودیت دارند، با این حال دلسوز شما هستند.
  • نیازهای ارضا نشده خود را در روابط فعلی مورد توجه قرار دهید تا آنها را بشناسید و از افراد نزدیک خود بخواهیدبخشی از  آنها را که می توانند برآورده کنند.
  • دوست و همسری را انتخاب کنید که دلسوز باشد و بتوانید به راحتی درباره نیازهای خود با وی صحبت کنید.
  • محبت افراد مهم زندگی تان را بپذیرند و از روابط صمیمی کناره گیری نکنید.
  • تمرین کنید در برابر محرومیت های کوچک، زیاد عصبانی نشوید و وقتی احساس کردید دیگران از شما غفلت کرده اند با انزوا و کناره گیری واکنش نشان ندهید.

معرفی فیلم
نام فیلم: اوزاک (Uzak - 2002)
کارگردان: نوری بیگ سیلان
توضیحات: فیلم اوزاک در مورد زندگی مردی است که پس از ترک همسرش با احساس عمیق سرخوردگی دسته پنجه نرم کرده و طرحواره محرومیت هیجانی را به نمایش می گذارد.

طرحواره بی اعتمادی - بدرفتاری

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 62.4 درصد می باشد که نمره بالایی است و نشان می دهد شما طرحواره بی اعتمادی دارید

به نظر می رسد اغلب به افراد دید خوشبینانه ای نداشته باشید؛ ممکن است دائم دیگران را  آزمایش کنید و در پی جمع کردن شواهد باشید که ببینند آیا مردم  ارزش اعتماد کردن دارند یا نه.

از طرفی اکثرا بیم این را دارید که مبادا اطرافیانتان به زودی بمیرند، یا به هر دلیلی آنها را از دست بدهید، به همین سبب ممکن است بخواهید آن ها را چک کنید یا اطمینان حاصل کنید که حتما سالم باشند و شما را ترک نخواهند کرد که این مسئله ممکن است در بلند مدت منجر به بازخورد های منفی از طرف مقابل شود.

گاهی حتی این ترس هم سراغتان می آید که احتمال دارد اموالتان را بدزدند یا اینکه امتیازاتتان را از دستتان بگیرند. به همین سبب ممکن است وقت و انرژی بیش از حد انتظار برای حفظ و نگهداری داشته هایتان صرف کنید.

در مواقعی که احساس کنید دیگران قصد دارند به شما آسیب برسانند. یا تنها به فکر خودشان هستند و حتی ممکن است برای نیازها و لذت طلبی خود به دیگران ضربه می زنند یا در افراطی ترین حالت، فکر کنید دیگران می خواهند شما را عذاب بدهند و ازشما سو استفاده کنند. بسته به شرایط تان و اینکه چقدر این افکار شما را اذیت می کنند ممکن است واکنش های متفاوتی داشته باشید مثلا ممکن است در برابر چنین پیشامدهایی تسلیم شوید چون احساس می کنید قربانی هستید و در فکر شما ممکن است این ذهنیت باشد که دنیا و آدمهایش بد هستند و شما نمی توانید از پس آنها بر بیایید.

اما در مواردی که فکرهای بدبینانه نسبت به دیگران چندان هم شدید نیستند ممکن است این طور واکنش دهید که: به درستی و صداقت دیگران اعتماد نداشته باشید و سخت نگران این مسئله باشید. در چنین مواقعی اغلب مایل به ایجاد روابط صمیمی نیستید. سعی دارید افکار و احساسات خصوصی خود را با دیگران در میان نگذارید و به آنها نزدیک نشوید. زیرا ترس از این دارید که مبادا این صمیمت و نزدیکی با دیگری به نحوی به شما آسیب برساند. در نهایت ممکن است با فاصله گرفتن از دیگران خودتان را از این آسیب های احتمالی مصون نگه دارید.

 ممکن است شما از آندسته افرادی باشید که به سبب احساس اینکه دنیا جای نا امنی هست و اکثر اطرافیان می توانند در هر لحظه به شما آسیب برسانند، به گونه ای پیشگیرانه با دیگران بدرفتاری کنید یا آنها را گول بزنید (آنها را گول میزنم قبل از اینکه مرا گول بزنند).

نسبت به میانگین جامعه شما با درصد بالاتری احتمال دارد که همسری بدرفتار انتخاب کنید و ممکن است حتی به او اجازه دهید تا از نظر هیجانی، جسمی یا جنسی از شما سواستفاده کند(الگوهای نگه دارنده طرحواره که اغلب ناخوداگاه تکرار می شوند).

ریشه تحولی طرحواره بی اعتمادی - بدرفتاری

این طرحواره ممکن است به دلیل دوره کودکی نسبتاً سخت شما شکل گرفته باشد. احتمالاً در خانواده تان فضای بی اعتمادی حاکم بوده، پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده به هم باور نداشتند و یا به دیگران بی اعتماد بوده اند.

این احتمال نیز وجود دارد که والدین شما افرادی عصبی، پرخاشگر و بدقول بوده باشند. ممکن است گاهی شما را تنبیه کرده باشند یا گاهاً از سمت خانواده یا همسالان به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفته باشید.

در حالت بدبینانه تر نیز می توان این احتمال را داد که افراد خانواده یا اطرافیان شما علیه یکدیگر تعارض و جنگ داشته و در اغلب مواقع همدیگر را مورد تهدید قرار می داده اند. یا ممکن است خود شما مداوماً تهدید شده و در معرض فشارهای جسمی یا عاطفی زیادی قرار گرفته باشید.

راهکارها و پیشنهادات

  • باور داشته باشید که در عین حال که برخی افراد قابل اعتماد نیستند، بسیاری دیگر ارزش اعتماد کردن دارند.
  • تا حد امکان از ارتباط با افراد بدرفتار کناره گیری کرده و در مواقع  لزوم از خودتان دفاع نمایید؛ ولی در عین حال سعی کنید در زندگی شخصی خود به افراد قابل اعتماد تکیه کنید.
  • باید بتوانید بین افراد قابل اعتماد و افراد غیر قابل اعتماد تمایز درستی قائل شوید. توجه داشته باشید که افراد در واقع بر اساس قابلیت اعتمادشان بر روی یک پیوستار قرار می گیرند.
  • باید بدانید افرادی که ارزش اعتماد کردن دارند، بی عیب و نقص نیستند.
  • توجه داشته باشید که گاهی بدرفتاری دیگران نه از روی سوء نیت آنها، که دقیقاً به دلیل رفتارهای شماست. بنابراین باید یاد بگیرید که در ارتباط با افراد قابل اعتماد، متفاوت رفتار کنید. اگر دست از شک کردن به دیگران بردارید، آزمایش کردنشان را رها کنید و صادقانه تر با آنها رفتار کنید، دیگران نیز تمایل بیشتری خواهند داشت که با شما صادقانه و از روی حسن نیت برخورد کنند.
  • لازم است برای تغییر دیدگاه افراطی خود که انسانی بی ارزش و لایق سرزنش شدن هستید، تلاش کنید. به افرادی که صداقت دارند اعتماد کنید و صمیمیت خود را با افراد مهم زندگی که سزاوار اعتماد هستند، افزایش دهید.
  • سعی کنید به جای کناره گیری از روابط بین فردی و تنها ماندن یا اجتناب از روابط صمیمی و فاصله گرفتن از مردم، به دیگران اجازه دهید به شما نزدیک شده و با آنها صمیمی شوید.

معرفی فیلم
نام فیلم: گنج های سیرامادر (The Treasure of the Sierra Madre - 1948)
کارگردان: جان هاستون
توضیحات: این فیلم روایت سه جوینده طلا می باشد که طرحواره منفی گرایی و بدبینی باعث می شود یکی از آن ها علیه دو نفر دیگر رفتارهایی انجام دهد.

طرحواره نقص- شرم

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 81.3 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما دارای طرحواره نقص و شرم هستید.

از آنجایی که نمره شما در طرحواره تنبیه و طرحواره رهاشدگی- بی ثباتی نمره نسبتا بالایی است، یعنی در واقع شما هر سه طرحواره نقص- شرم، رهاشدگی- بی ثباتی و تنبیه را به صورت فعال دارید.

به نظر می رسد در تنهایی خود فکر می کنید فردی ناقص، معیوب، حقیر، بد، بی ارزش یا دوست نداشتنی هستید. همین امر منجر به احساس شرمندگی قابل ملاحظه ای در شما می شود. می توان گفت این دید ناقص تقریبا اکثر ویژگی های شخصیتی تان را درگیر کرده است. مثلا ممکن است حتی فکر کنید آدمی بی نهایت عصبانی، نیازمند، شیطان صفت، تنبل، بدعنق، خرفت، کسل کننده، عجیب و غریب، چاق، لاغر، دراز، کوتاه یا ضعیف هستید.

به سبب دید ناقصی که در اغلب مواقع به خودتان دارید از برقراری رابطه با دیگران (چه روابط صمیمی یا اجتماعی) می ترسید، در واقع ترس زیادی از این دارید که مبادا نقص هایتان برملا شود. فکر می کنید هر لحظه ممکن است مردم نقص های شما را ببینند و این اتفاق باعث شرمنده شدن شما شود. یا اینکه آنها شما را طرد کرده و ارتباط شان را با شما قطع کنند. به همین سبب اجازه کوچکترین اشتباهاتی را در جمع و حضور دیگران به خودتان نمی دهید. و ممکن است هر چند ناخواسته دچار اشتباه کوچکی شوید، احساس کنید در روابط صمیمی یا اجتماعی (یا هردو) فردی بی کفایت هستید. در مواقعی که این احساسات ناخوشایند برایتان غیر قابل تحمل می شوند حتی احتمال دارد به این فکر کنید "اگر این روابط را حذف کنید بهتر باشد". پس از دیگران فاصله بگیرید.

از آنجایی که خودتان دید مثبت و خوشایندی نسبت به خودتان ندارید و خود را فردی دارای عیب و نقص ارزیابی می کنید در بیشتر مواقع به ایرادگیری یا نادیده گرفته شدن و طرد از طرف دیگران حساس می شوید. اگر کسی به رفتار شما انتقاد کند یا شما را نادیده بگیرد ، چون افکار ناخوشایند درونی تان (من دوست داشنتی نیستم، من پر از ایرادم) تایید شده اند، ممکن است به شدت ناراحت، غمگین و عصبانی شوید. اما اغلب هیچ واکنشی به او نشان ندهید. زیرا احساس می کنید "مشکل از خودتان بوده و هست. پس لیاقت سرزنش شدن دارید". در واقع علاوه بر این که خودتان برای خودتان ارزش قائل نیستید به دیگران نیز این اجازه را می دهید تا با شما بدرفتاری کنند.

از طرفی چون شما اغلب ترس از این دارید که پارتنرتان شما را رها کند و سرغ کسی دیگر برود، ممکن است در ارتباط با دوستان مشترکتان یا دوستان او مدام خودتان را با اطرافیان مقایسه کنید زیرا در ذهن شما این فکر می گذرد که " اگر کسی از شما بهتر باشد پارتنرتان شما را رها می کند و سراغ او می رود". به همین دلیل تلاش می کنید همیشه خودتان بهترین باشید. به همین سبب می توان گفت مقایسه یک ویژگی برجسته شخصیتی در شماست اما چون در اغلب مواقع مقایسه های شما ناعادلانه است (احساس می کنید طرف مقابل ادمی بی عیب است اما خودتان سرتا پا نقص دارید). پس درنهایت می تواند منجر به شرمندگی خودتان، کم رویی و کناره گیری از جمع یا حسادت و رقابت با دیگران شود که احتمال دارد در چنین مواقعی درمانده شوید و در مورد ترس هایتان با پارتنرتان صحبت کنید. اگرچه ممکن است او ابتدا سعی کند به شما اطمینان دهد که شما را دوست دارد و در هیچ صورتی ترکتان نخواهد کرد اما تکرار این نگرانی ها و ترس هایتان (ترس از دست دادنش) برای او در بلند مدت می تواند به قیمت خراب شدن رابطه تمام شود.

  برخی مواقع چنان افکار و احساسات ناخوشایند مبنی بر ناقص بودن و عیب داشتن بر شما غلبه می کند که خود را دوست داشتنی نمی بینید. حتی ممکن است از اینکه افرادی شما را دوست دارند، تعجب کنید، یا دوست داشتنشان را باور نکنید. البته دلیل این احساستان می تواند به این سبب هم باشد که شما در باورتان این فکر نقش بسته که " همه در نهایت تو را رها خواهند کرد " به همین دلیل فکر ممکن است فکر کنید دوست داشتن دیگران تظاهری است و قلبی نیست. همین موضوع می تواند در بلند مدت منجر به کناره گیری شما از روابط صمیمی و عاطفی شود.

اگر به هر دلیلی پارتنرتان شما را ترک کند، یا رابطه عاطفی یا دوستی تان به پایان رسد، اغلب احساس اضطراب، ناراحتی و افسردگی زیادی بر شما غلبه می کند. در چنین مواقعی ممکن است شما دچار خودسرزنشی زیادی شوید و فکر کنید به سبب نقص ها و اشتباهاتی که داشته اید او شما را ترک کرده است یه همین سبب ممکن است ماه ها در گیر این خشم نسبت به خودتان باشید و حتی تلاش کنید با قول دادن به او که نقص هایتان را برطرف می کنید او را به رابطه برگردانید. در مواقعی که موفق نشوید احتمالا نمی توانید خودتان را ببخشید و شاید حتی خودتان را تنبیه کنید. تا نقص هایی را که فکر می کردید دارید را برطرف کنید.

ریشه تحولی طرحواره نقص- شرم

ریشه شکل گیری طرحواره نقص- شرم اغلب به والدین کمال گرا بر می گردد. احتمالاً والدین شما بسیار کمال گرا بوده و از شما کارهایی فراتر از سنتان انتظار داشته اند. خواسته آنها این بوده تکالیف و کارهایتان را در سطح عالی و بدون نقص انجام دهید. شما نیز با وجود اینکه سعی می کردید فعالیت هایتان را به دقت انجام دهید با این حال باز در معرض ایراد و عیب جویی آنها قرار می گرفتید. احتمالاً زیاد شاهد مقایسه ناعادلانه خود با دیگر همسالانتان توسط والدین بوده اید. با این حال، این احتمال وجود دارد که با نوعی نقص واقعی، البته نه به آن اندازه ای که خودتان آن را بزرگ می بینید، درگیر بوده باشید.

وجود طرحواره نقص- شرم، می تواند شما را در معرض مشکلات جدی مانند اختلال شخصیت، اختلال خوردن و یا خطر سوء مصرف مواد و الکل قرار دهد. 

راهکارها و پیشنهادات

  • نقاط ضعف و ایراداتتان را به این نیت شناسایی کنید که اگر قابل اصلاح هست آنها را اصلاح کنید؛ با این وجود حتی اگر نتوانستید، اصلاً ارزش خود را به عنوان یک انسان انکار نکنید. طبیعت انسان حکم می کند ناکامل و ناقص باشد، اما با این وجود همچنان ارزشمند است، می تواند دیگران را دوست داشته باشد و توسط دیگران دوست داشته شود.
  • اگر بیشتر به روابط اجتماعی وارد شوید، در کنار دیگران احساس راحتی بیشتری می کنید، کمتر احساس آسیب پذیری و بی پناهی می کنید و وقتی دیگران به شما توجه کنند، کمتر احساس کمرویی می کنید. در نتیجه با دیدی کمتر قضاوت گونه و بیشتر پذیرا به خودتان نگاه می کنید.
  • به صحبت با دیگران تمایل بیشتری نشان دهید و سعی نکنید بسیاری از جنبه های شخصیت خود را پنهان کنید. به جنبه های مثبت شخصیت خود و دستاوردها و افتخاراتی که تا حالا داشته اید توجه کنید تا حتی وقتی مورد انتقاد یا طرد دیگران قرار می گیرید احساس ارزشمند بودن خودتان را از دست ندهید.
  • شواهد رد کننده این فکر که شما فردی ناقص، حقیر و بی ارزش  هستید را لیست کنید.
  • به جای اینکه خود را به عنوان موجودی ذاتاً ناقص بنگرید، نقص های خود را در قالب رفتارهای یادگرفته شده دوران کودکی نگاه کنید که قابل تغییرند.
  • ویژگی های خوب و نقاط مثبت خود را لیست کنید و هر کدام از ویژگی هایتان را روی یک کارت بنویسید و روی میز یا دیوار اتاقتان نصب کنید.
  • نسبت به انتقادات دیگران واکنش افراطی نشان ندهید، یاد بگیرید انتقاد سازنده را بپذیرید و سعی کنید رفتار خود را تغییر دهید.
  • چنانچه دیگران انتقاد نادرستی به شما وارد کردند، به جای موضع گیری علیه فرد انتقاد کننده، دیدگاه خود را به وی منتقل کنید و به گونه ای آرام و مؤثر توضیح دهید که به چه دلایلی انتقادش مورد قبول شما نیست.
  • در ارتباط با افراد مهم زندگی که قابل اعتمادند، بیشتر خود افشایی کنید. هرچه بیشتر بتوانید تجاربتان را با دیگران در میان بگذارید و در عین حال خودتان را بپذیرید بیشتر می توانید بر این طرحواره غلبه کنید.

معرفی فیلم
نام فیلم: انجمن شاعران مرده (Dead Poets Society - 1989)
کارگردان: پیتر ویر
توضیحات: در این فیلم یکی از کارکترهای داستان به نام تاد اندرسون طرحواره نقص و شرم داشته و به کمک معلم خود جان کیتینگ با آن مقابله می کند.

طرحواره انزوای اجتماعی - بیگانگی

نمره کسب شده توسط شما در این تله زندگی 96 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما دارای طرحواره انزوای اجتماعی/ بیگانگی هستید

به نظر می رسد اغلب باور دارید با بقیه فرق دارید. به گروهی احساس تعلق خاطر نمی کنید. بیشتر اوقات احساس می کنید منزوی شده اید. دلیل این باورها و احساسات می تواند به این سبب باشد که ممکن است شما جز افراد خیلی باهوش، یا مشهور باشید یا ویژگی ای داشته باشید که شما را از دیگر افراد جامعه جدا کند مثلا جزء اقلیت های قومی، بازماندگان حوادث آسیب زا، افراد متعلق به طبقه های اجتماعی خیلی بالا یا خیلی پایین باشید.

ممکن است به صورت ناخوداگاه از گروه ها کناره گیری کنید زیرا اغلب ترجیح می دهید که بیشتر در حاشیه باشید تا مرکز توجه یک جمع. از طرفی دیگر ممکن است به فعالیت هایی تمایل نشان دهید که مستلزم گوشه گیری و تنهایی است.

 معمولا روابط صمیمی اندکی دارید یا اینکه تقریبا تمام روابطتان را قطع کرده اید. زیرا ممکن است باور داشته باشید افراد آنطور که باید شما را درک نمی کنند و حرفها و دغدغه هایتان را نمی فهمند. این احساس را ممکن است حتی در مورد اعضای خانواده هم داشته باشید. به همین دلایل ممکن است در بیشتر مواقع احساس تنهایی داشته باشید

اغلب در مورد کارها و رفتارهایتان نگران هستید. که آیا آن تکلیف را درست انجام داده اید یا خیر؟ به طوری که ممکن است در برخی مواقع وقتی قرار ملاقاتی دارید یا حرفی را باید در جمعی بزنید. از قبل برای هر چه که باید بگویید برنامه ریزی کنید. 

ریشه تحولی طرحواره انزوای اجتماعی - بیگانگی

یکی از احتمالاتی که ممکن است به شکل گیری این طرحواره در شما منجر شده باشد این است که شاید در کودکی به واسطه ی ویژگی هایی که داشته اید با دیگران متفاوت بوده اید. ممکن است ویژگی های ظاهری شما مانند چهره، قد، لهجه و یا لکنت زبان باعث شده باشد، احساس کنید متفاوت از دیگران هستید، توسط همسالان مورد آزار و تمسخر قرار گرفته و یا نسبت به آنها احساس حقارت کرده باشید.

همچنین این تفاوت می تواند ناشی از خانواده بوده باشد، به این معنا که خانواده شما متفاوت از سایر خانواده ها بوده اند (علل این تفاوت می تواند متفاوت باشد:تفاوت های فردی، آداب و رسوم، درآمد، تحصیلات و...). خودتان با دیگر همسالان متفاوت بوده اید:مثلا ضریب هوشی خیلی بالاتر و یا پایین تر، مهارت در زمینه ای خاص مثل موسیقی. البته احتمال دیگری هم برای شکل گیری این تله زندگی وجود دارد و آن این است که ممکن است شما در کودکی فردی آرام و حرف شنو بودید و هماهنگ با خواسته های دیگران رفتار می کردید و هرگز به علایق خود توجهی نداشتید. اکنون تصور می کنید در ارتباطات اجتماعی به حساب نمی آیید. عوامل دیگری نیز در شکل گیری این تله دخیل هستند: بلوغ زودرس یا دیر رس، مطالعه بیش از حد یا افت تحصیلی زیاد، عدم توانایی در شروع رابطه، سردی و دلچسب نبودن. هر چیز دیگری که احساس متمایز بودن نسبت به دیگر همسالان در شما ایجاد کند می تواند مسبب شکل گیری این تله  زندگی شود.

وجود طرحواره انزوای اجتماعی، احتمال ابتلای شما را به اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) افزایش می دهد. برای سنجش دقیق تر این موضوع می توانید تست اضطراب اجتماعی را انجام داده و نتایج آن را مطالعه کنید.

راهکارها و پیشنهادات

  • لازم است به این نکته توجه داشته باشید که اگرچه ما انسانها تفاوت زیادی باهم داریم ولی با این حال بیشتر از اینکه با هم فرق داشته باشیم به هم شباهت داریم. همه ی انسان ها تمایلات و نیازهای اساسی شبیه به هم دارند.
  • بهتر است از گروه هایی که شما را نمی پذیرند، دوری کنید و در جست و جوی افرادی باشید که بیشتر شبیه خودتان باشند یا شما را بپذیرند.
  • بر اجتنابتان از موقعیت های اجتماعی غلبه کنید. به تدریج به گروه ها بپیوندید، با دیگران ارتباط برقرار کنید و روابط دوستانه ای را پایه ریزی کنید. دستیابی به این هدف مستلزم رویارویی تدریجی شما با این موقعیت ها است. 
  • در دوره یا کارگاه هایی شرکت کنید که مهارت های اجتماعی و جرئت ورزی را آموزش می دهند. 

تمرین عملی
  • هدف کاهش استرس هنگام روبه رو شدن با موقعیت های اجتماعی استرس زا
  • زمان بندی هر روز در دو نوبت به مدت 10 دقیقه
  • نحوه اجرا ابتدا تنفس عمیق دیافراگمی را تمرین کنید. سپس در جای آرامی دراز بکشید. از عضلات پنجه و پاشنه پا شروع کنید، آنها را به مدت 3 ثانیه منقبض کنید و سپس همزمان با بازدم عمیق آنها را رها کنید؛ به طوری که خارج شدن تنش را از آنها احساس کنید. سپس به سراغ عضلات ساق پا بروید، 3 ثانیه آنها را منقبض کنید و سپس همراه با بازدم خود آنها را رها کنید. این مراحل را تا عضلات صورت و پیشانی تکرار کنید. در نهایت همه عضلات بدن خود را همزمان رها و آرام کنید. در این مرحله روی تنفس خود کار کنید. نفس های عمیق و دیافراگمی بکشید. همزمان سعی کنید روی جریان خود متمرکز شوید، نحوه حرکت و صدای آن را تجسم کنید و بشنوید.در موقعیت های اجتماعی که دچار استرس می شوید، تلاش کنید که مراحل آخر ریلکسیشن را انجام دهید. یعنی عضلاتی که منقبض شده را شناسایی کنید و همزمان با تنفس دیافراگمی آنها را رها و آرام کنید.
معرفی فیلم
نام فیلم: بیمار انگلیسی (The English Patient - 1996)
کارگردان: آنتونی مینگلا
توضیحات: این فیلم زندگی یک خلبان مجروح جنگی را به تصویر می کشد که نشانه هایی از طرحواره انزوای اجتماعی دارد.



حوزه دوم: خود گردانی و عملکرد مختل
طرحواره وابستگی - بی کفایتی

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 77.3 درصد می باشد که نمره بالایی است و نشان دهنده وجود طرحواره وابستگی- بی کفایتی در شما است.

با توجه به اینکه شما در طرحواره رهاشدگی- بی ثباتی نیز نمره بالایی کسب کرده اید، می توان گفت که بیشتر اوقات در زندگی احساس درماندگی می کنید و خود را در مقابله با مشکلات بی کفایت می بینید. اغلب احساس می کنید توانایی مراقبت از خودتان را ندارید و وجود یک تکیه گاه (پارتنر، پدر یا مادر) در زندگی تان الزامی است.

معمولاً در روابط عاطفی تان خیلی زود وابسته می شوید به طوری که تمایل دارید ریز و درشت کارهای روزمره خود را با پارتنرتان درمیان بگذارید و احتمالاً در مقابل انتظار دارید که او نیز شما را در جریان تمامی کارهای روزمره خود قرار دهد و یا او قبل از هر کاری ماجرا را با شما در میان بگذارد. زیرا شما این امر را نشانه رابطه عاطفی عمیق تر و صمیمیت بیشتر می دانید.

در مقابل، اگر در جریان کارهای همدیگر نباشید می ترسید این امر منجر به سردی و فاصله افتادن بین شما شود. این ترس چنان در شما ریشه دوانده که ممکن است نتوانید خودتان را جای طرف مقابلتان تصور کنید و خواسته ها و شرایط او را درک کنید. مثلاً ممکن است پارتنر شما یک فرد درونگرا و محتاط باشد و این وابستگی زیاد شما برای او دست و پا گیر و کلافه کننده باشد. این میزان ترس از دست دادن دیگری بازتاب این باور درونی شما است که فکر می کنید «حتما باید یک نفر باشد تا من بتوانم از عهده خودم بر بیایم، بدون والدین یا پارتنرم ممکن است بمیرم چون هیچ کاری بلد نیستم» به همین سبب در روابطتان اغلب به دنبال فردی هستید که بتوانید کاملاً به او تکیه کنید و کارهای روزمره، شغلی یا تحصیلی تان را زیر نظر او و با کمک او پیش ببرید. در واقع باورتان این است که باید قوت قلبی داشته باشید که بتوانید پیش بروید.

همان طور که گفته شد، در روابط عاطفی تان ترس از تنها شدن و از دست دادن طرف مقابلتان شما را آزار می دهد. به همین خاطر حتی وقتی که مدت کوتاهی از او بی خبر باشید دچار استرس و اضطراب زیادی می شوید، در چنین مواقعی ترجیح می دهید بیشتر حواستان به او باشد، بیشتر با او تماس بگیرید یا مدام از حالش خبر بگیرید، او را چک کنید و رفت و آمدها و برنامه های او را زیر نظر بگیرید.

توجه داشته باشید که برای اغلب افراد تحمل این این شرایط دشوار است و حتی احتمال دارد مستقیم به خودتان بازخورد دهد که از رفتارهای کنترل کننده تان خسته شده! به همین دلیل ممکن است علیرغم میل شما رفتار کند و در نهایت ترس از تنها ماندن شما را افزایش دهد که می تواند منجر به افسرده شدن شما بشود و یا ناخوداگاه نسبت به او بدرفتار شوید.

اغلب تصمیم گیری های جزئی یا اساسی زندگی برایتان بسیار اضطراب آور است و در چنین مواردی معمولاً مردد می شوید، نمی توانید صد در صد به انتخاب خودتان باور داشته باشید. به همین سبب اغلب از نزدیکان کمک می گیرید تا به شما بگویند چه کاری را انجام دهید، چه کاری را انجام ندهید.

این کار به شما کمک می کند از ترس و اضطراب انتخاب کردن دور بمانید. اما لازم است بدانید این رفتار رفته رفته منجر به تحلیل اعتماد به نفس و احساس کفایت در شما می شود و سخت تر از قبل به خودتان و انتخابهایتان اعتماد خواهید کرد. احساس می کنید همیشه باید کسی باشد تا شما را راهنمایی کند و خودتان به تنهایی نمی توانید از پس کارهایتان بربیایید و ممکن است زیاد خطا داشته باشید.

مواقعی که وارد محیط کاری جدید می شوید و مسئولیت ها و کارهای جدید به شما محول می شود غالباً  ترس و اضطراب زیادی را متحمل می شوید و دوست دارید کسی کنارتان باشد و همه چیز را کاملاً به شما آموزش دهد، زیرا فکر می کنید تنهایی نمی توانید از عهده آن برآیید.

در موقعیت های کاری و یا گروه های اجتماعی تا حد امکان از پذیرش مسئولیت های اضافی و وظایف جدید اجتناب می کنید. در صورت پذیرش وظایف جدید، مدام راجع به نحوه انجام آنها پرس و جوی می کنید. تا جایی که ممکن است دیگران از پرسش های متعدد شما کلافه شوند و شما را پس بزنند.

البته از طرف دیگر این احتمال نیز وجود دارد که شما جزء آن دسته افرادی باشید که در جهت مقابله با احساس ناخوشایند درونی بی کفایتی که به شما می گوید «باید حتماً یک نفر در زندگی ات وجود داشته باشد، تو نمی توانی تنهایی از پس زندگی بربیایی»، سعی کنید تمامی مسئولیت هایتان را خودتان بر عهده بگیرید. به ویژه اگر چندین شکست عاطفی پیاپی در زندگی تجربه کرده باشید. در این صورت ممکن است نتوانید به کسی اعتماد کنید چون فکرتان این است «همه در نهایت مرا را رها می کنند». در نتیجه ترجیح دهید تنهایی را انتخاب کرده و سعی کنید هر کاری را خودتان، بدون کمک دیگران انجام دهید که احتمالاً همیشه برایتان آسان نیست و در این راستا رنج زیادی را نیز متحمل می شوید. در واقع حتی در موقعیت هایی که وابستگی یک امر طبیعی است سعی می کنید به دیگران وابسته نشوید و روی پای خودتان باشید. گویا می خواهید به خودتان ثابت کنید که خودم از پس خودم برمی آیم.

ریشه تحولی طرحواره وابستگی - بی کفایتی

این طرحواره اغلب به دلیل حمایتگری بیش از انداز والدین شکل می گیرد. به احتمال زیاد شما پدر و مادر به شدت پشتیبانی داشته اید، به طوری که کاری نداشته یا ندارند که شما در چه سنی هستید، بلکه مثل یک کودک کم سن و سال مراقبتان بوده و حمایتتان می کردند.

آنها احتمالاً به دقت بر شما نظارت داشته و مراقب تمام جزئیات زندگی تان بوده اند. در واقع آنقدر مراقبتان بوه اند که نحوه مراقبت از خودتان را یاد نگرفته اید.

احتمالاً در بسیاری مواقع، والدینتان به جای شما تصمیم گرفته اند. حتی گاهی ممکن است تکالیف درسی تان را نیز برایتان انجام داده باشند. به طور کلی به نظر می رسد والدینتان سعی کرده اند مسئولیت چندانی به شما ندهند و طوری با شما رفتار کنند که آب در دلتان تکان نخورد.

احتمالاً در اغلب مواقع همه جا همراه شما بوده اند و شما مدت زمان محدودی را بدون آنها سپری کرده اید، در واقع فرصت استقلال را تجربه نکرده اید. این گونه رفتارهای آنها ممکن است در سالهای نوجوانی یا بعد از آن، به شکل دیگری خود را نشان داده باشد. مثلاً وقتی نظر یا عقیده ای را عنوان می کنید والدین این عقاید را مسخره می کنند، یا زمان که مسئولیتی را قبول می کنید با امر و نهی های مداوم و نصیحت کردن شما را آشفته می کنند.

به طور کلی به نظر می رسد شرایط رفاه و آرامش چنان در چارچوب زندگی شما بوده که دشواری و ناکامی چندانی را در محیط امن خانواده تجربه نکرده اید، در نتیجه احتمالاً وقتی خانه را ترک کردید و یا در جمع های غریبه تر حاضر شدید با ناکامی ها و مشکلاتی روبه رو شدید که شما را آشفته و سرگردان کرده اند.

با توجه به وجود طرحواره وابستگی- بی کفایتی، می توان گفت شما مستعد ابتلا به اختلالات اضطرابی از جمله هراس اجتماعی و مشکلات جسمی ناشی از استرس هستید. برای تشخیص دقیق تر می توانید تست اضطراب جتماعی و تست سلامت عمومی را انجام دهید.

راهکارها و پیشنهادات

  • برای بیرون آمدن از این طرحواره لازم است علیرغم اینکه اغلب مواقع درگیر احساس بی کفایتی یا وابستگی هستید، سعی کنید کارهایی همچون پروژه های کاری (هر چند کوچک) را به تنهایی انجام دهید.
  • کمک خواهی از دیگران را قظع کنید، وظایفتان را خودتان انجام دهید.
  • از اشتباه کردن نترسید. بدانید همه مردم زمین در طی تاریخ درگیر اشتباهات ریز و درشت بوده اند. در نتیجه فعالیت مستقلانه خود را آغاز کنید و اشتباهات خود را در حین یادگیری کارها بپذیرید.
  • پشتکار نشان دهید تا موفق شوید و به خودتان ثابت شود که می توانید برای مشکلات خود راه حل ارائه دهید.

تمرین عملی
  • هدف کاهش اضطراب شما در انجام مستقلانه مسئولیت های شغلی یا روزمره
  • زمان بندی برای هر تکلیف یک هفته زمان بگذارید و تکالیف و برنامه هر روز را شب قبل طرح ریزی کنید. تا زمانی ادامه دهید که تقریباً تمامی تکالیفی که باید به صورت مستقل انجام دهید را در برنامه گنجانده باشید.
  • نحوه اجرا بدلیل اینکه اجتناب، ترس شرطی شده را تداوم می بخشد، بهتر است خود را با موقعیت اضطراب انگیز روبه رو کنید. برای انجام وظایف روزمره خود یک سری تکالیف خانگی را به صورت تدریجی طرح ریزی کنید. این فرایند باید با آسان ترین تکلیف این سلسله مراتب شروع شود تا بتوانید پله پله بر اجتناب خود در انجام وظایفتان غلبه کنید.
معرفی فیلم
نام فیلم: از باب چه خبر؟ (What About Bob - 1991)
کارگردان: فرانک اوز
توضیحات: این فیلم روایت کننده فردی است که در او می توان رگه هایی از طرحواره وابستگی و ترس از رهاشدگی را مشاهده نمود.

طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 86.7 درصد می باشد که نمره بالایی است و نشان می دهد که شما دارای طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری هستید.

به نظر می رسد در بیشتر مواقع مضطرب و آشفته باشید زیرا افکار منفی زیادی مبنی بر اینکه مبادا فاجعه ای رخ دهد مدام شما را اذیت می کند. قدرت این افکار به قدری زیاد است که با وجود اینکه شواهد و دلایلی برای رخ دادن این اتفاقات بد وجود ندارد باز شما نمی توانید ذهن تان را متقاعد کنید که درگیر این افکار نباشد و خودتان را آرام کنید.

افکار و باورهای منفی که اغلب موارد با آنها روبه رو هستید، تماماً حول این مفهوم می چرخند که مبادا برایتان وقایع وحشتناکی رخ دهد که قادر به کنترل آن نباشید. مثلاً ناگهان به یک بیماری جسمی مبتلا شوید، بلایای طبیعی برایتان اتفاق بیفتد، قربانی یک جنایت شوید، تصادف وحشتناکی کنید، پولتان گم شود، دچار بحران های عصبی شده یا اینکه دیوانه شوید.

ترس دارید که مبادا حوادث ناگواری برایتان رخ دهد که قادر به جلوگیری از آنها نباشید. در چنین مواردی ممکن است به دنبال اطمینان جویی (مثلا چک کردن مدام سلامتی تان، مراجعه مکرر به متخصصین و مواردی از این دست) باشید تا از آزار این افکار ناراحت کننده نجات پیدا کنید که معمولا هم چندان موفق نیستید چون قدرت افکار شما در اغلب مواقع چنان زیاد است که کنترلش برایتان دشوار می شود. از طرفی ممکن است افکار منفی مربوط به احتمال آسیب بیرونی مثل تصادف، دزدی و غیره  منجر به اجتناب زیاد و از دست دادن بخش اعظمی از فعالیت اجتماعی تان شود.

ریشه تحولی طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری

در مورد اینکه طرحواره آسیب پذیری نسبت به بیماری و ضرر چگونه در شما شکل گرفته است، باید بگویم امکان دارد والدین شما نیز گرفتار همین مشکلات بوده اند. و شما در فرایند الگوسازی  از ایشان درگیر این تله ی زندگی شده اید. پدر و مادر محافظه کار و ترسویی داشته اید. آنها در بعضی از زمینه های خاص (مانند از دست دادن تسلط، ورشکستی وغیره) آسیب پذیر بوده اند. همیشه و از همه جهت مراقب شما بوده اند. مرتب هشدار می دادند که خطرات زیادی در انتظارتان است. شما همواره احساس می کردید که ضعیف تر و نالایق تر از آن هستید که توانایی مبارزه با کشمکش های زندگی را داشته باشید. ممکن است والدینتان در کودکی به شما بی توجه بوده اند. رهایتان کرده اند. از نظر جسمی، عاطفی و مالی شرایط خوبی نداشته اید. البته احتمال دارد در کودکی یک حادثه ی هولناک مثل تصادفی وحشتناک برای شما اتفاق افتاده و یا بیماری خطرناکی گریبان شما را گرفته باشد. که در آخر منتهی به آسیب پذیری شما شده است. امکان دارد یکی از والدینتان یا افرادی که به او تعلق خاطر داشته اید را در حادثه ای ناگوار از دست داده باشید. و این باعث شده است شما دنیا را خیلی نا امن و خطرناک بدانید.

راهکارها و پیشنهادات

  • هر بار که درباره رخ دادن حادثه یا اتفاق ناگواری نگران می شوید، درصد احتمال وقوع آن را با خودتان ارزیابی کنید.
  • تمرین های ریلکسیشن و تن آرامی را بیاموزید و هر روز دو بار، یک بار صبح و یک بار شب قبل از خواب انجام دهید.
  • لازم است مرتباً با خودتان مرور کنید که تا کنون درباره چه مسائلی نگران بوده اید و پیش بینی چه وقایعی را می کرده اید و اکنون چه تعداد از این وقایع و رویدادها واقعا اتفاق افتاده است. آیا آنهایی که رخ داده، واقعا به همان اندازه که فکر می کردید نتایج فاجعه باری داشته است؟
  • از خودتان بپرسید آیا فکر کردن و تصویر سازی این رخدادها کمکی به جلوگیری از رویدادشان می کند یا خیر؟ اگر کمکی نمی کند پس بهتر است قبل از اینکه واقعا رخدادی پیش بیاید از لحظات زندگی لذت ببرید.
  • لازم نیست پیشاپیش خود را با اضطراب و نگرانی تنبیه کرده و لذت زندگی را از خود دریغ کنید. زیرا در هر حال نگرانی شما بی تاثیر است.
  • به خودتان بگویید «هر موقع با این اتفاقات روبرو شدم فکری برایشان می کنم، چون الان هر چقدر هم به آنها فکر کنم نمی توانم کاری برایشان انجام دهم». 

تمرین عملی
  • هدف کاهش اضطراب در برخورد با موقعیت های اضطراب برانگیز
  • زمان بندی هر هفته یک فعالیت را در برنامه خود قرار دهید و سعی کنید حداقل در هفته دو تا سه بار با شرایط استرس زایی که تعیین کرده اید روبه رو شوید.
  • نحوه اجرا چند لحظه به این فکر کنید که اگر این ترس را نداشتید، چه تغییراتی ممکن بود در زندگی فعلی تان به وجود آید؟ پیامد های منفی و بلند مدت این سبک زندگی توام با اضطراب چه چیزی می تواند باشد؟ مثلاً از دست دادن فرصت سرگرمی و تفریح، فقدان مسافرت های راحت تر و دستیابی به زندگی شاد و راحت.موقعیت هایی که برای شما وحشتناک هستند و ترس از وقوع فاجعه در این موقعیت ها را دارید شناسایی کنید و به میزان ترسناک بودن آن موقعیت ها نمره دهید. موقعیت ها را از کمترین ترس تا بیشترین میزان ترس مرتب کنید. رفتارهای ایمنی بخش و اجتنابی خود را در هر موقعیت شناسایی کنید (هر رفتاری که انجام می دهید تا اضطرابتان از آن موقعیت کاهش یابد، مانند همراه بودن با فردی، همراه داشتن قرص آرامبخش یا مواردی مانند اینها). از موقعیتی که کمترین ترس را دارد شروع کنید و رفتارهای اجتنابی و ایمنی بخش خود را به تدریج کم کنید. می توانید قبل از اینکه به صورت واقعی در آن موقعیت قرار بگیرید آن موقعیت را بدون رفتارهای ایمنی بخش تجسم کنید. تصور کنید آن اتفاقی که ازش ترس دارید رخ دهد، حالا چگونه به آن پاسخ می دهید؟ چه توانمندی هایی برای حل آن مسئله دارید؟
معرفی فیلم
نام فیلم: یک نقطه دردسرساز (a spot of bother - 2009)
کارگردان: آلفرد لات
توضیحات: جرج هال، بازنشسته 57 ساله ای است که شدیداً درباره سلامتی خود نگران است و همواره با این طرحواره زندگی می کند که قرار است بلایی سرش بیاید.

طرحواره خود تحول نیافته- گرفتار

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 60 درصد می باشد که نمره بالایی است و نشان می دهد شما درگیر طرحواره خود تحول نیافته- گرفتار هستید.

می توان گفت شما احساس تعلق خاطر شدیدی به پارتنر، مادر و یا پدرتان دارید به گونه ای که گاهی احساس می کنید می توانید ذهن فرد یا افراد مهم زندگی تان را بخوانید یا اینکه بدون سوال کردن از او (یا آنها)، بدانید چه احساسی دارد. ارتباط شما چنان نزدیک است که احساس می کنید اگر از هم جدا شوید می میرید.

به نظر می رسد مرز ارتباطی بین شما و فرد (یا افراد) مهم زندگی تان چندان مشخص نمی باشد. اغلب او (یا آنها) را در جریان تمامی اتفاقات روزانه خود قرار می دهید. هرگاه کاری را بدون هماهنگی با وی انجام دهید، دچار احساس گناه می شوید. در واقع اغلب عقاید، علاقه مندی ها، انتخاب ها و اهدافتان مبتنی بر نگرش این شخص هستند.

در بیشتر مواقع تمایل دارید تمام آرزوها و اسرار خود را به طرف مقابلتان (همسر یا پارتنرتان) بگویید و گاهی انتظار دارید او نیز همین کار را بکند. اکثراً رفتارها و اخلاق های او را تقلید می کنید. سعی می کنید رفتارها، احساسات و اخلاق های شبیه به او را تقویت کنید و به مواردی که با او تفاوت دارید را کمتر بها می دهید.

در طول روز بیشتر زمان خود را به او فکر می کنید یا در مورد او با اطرافیان صحبت می کنید. وقتی که به هر دلیلی رابطه شما تمام شود سعی می کنید که از او که گرفتارش شده بودید جدا شوید. بعد از جدایی، احساس گناه زیادی را تجربه می نمایید زیرا به این فکر می کنید که نکند مقصر شما بوده اید و یا به مواردی فکر می کنید که در رابطه کم گذاشته اید. که این امر به نوبه خود، تجربه جدایی را برای شما سخت تر می کند.

همانطور که در بخش ریشه های تحولی اشاره شده، ممکن است شما در دوران کودکی تحت سلطه دیگران بوده باشید به همین دلیل معمولاً احساس می کنید که به هویت مستقلی دست نیافته اید، در واقع شما همیشه تحت فشار بوده اید، تا هرچیزی را که والدینتان می گویند انجام دهید.

در بیشتر مواقع فکر می کنید بدون حمایت از سوی والدین یا افراد نزدیک (همسر یا پارتنر) نمی توانید به زندگی خود ادامه دهید. به همین دلیل است که اغلب احساس می کنید هویت و شخصیت با ثباتی ندارید و نمی توانید تنهایی دوام بیاورید. در نتیجه دچار احساس پوچی می شوید و اطمینانی را که نسبت به خودتان دارید از دست می دهید. چرا که اغلب برای پیوند با والدین یا پارتنر عاطفی تان ناگزیر بوده اید از هویت خودتان صرف نظر کنید.

فکر می کنید در یک دنیای بی در و پیکر غرق شده اید، به طوری که گاهی احساس می کنید نمی دانید کی هستید و چه تمایلاتی دارید و اغلب حس می کنید تا کنون نتوانسته اید قسمت اعظم استعدادهای طبیعی خود را کشف کنید و امتیاز یا ویژگی ممتازی را در خود پرورش دهید.

ریشه تحولی طرحواره خود تحول نیافته- گرفتار

احتمالا شما در دوران کودکی حمایت زیادی از طرف پدر و مادر دریافت می کرده اید. تقریبا آنچه طلب می کردید در اختیار داشتید. در عین حال که خانواده شما را حمایت می کردند و در همه حال مراقب شما بوده اند، از شما انتظارات زیادی داشتند و توقع شان این بوده که هر آنچه را که از شما می خواستند، انجام دهید. به همین سبب اغلب اوقات احساس می کردید تحت فشار زیادی قرار می گیرید و بین خواسته های والدین و انتخاب های خودتان مستاصل می ماندید و در اغلب اوقات هم در جهت خواسته های والدین اقدام می کردید.

راهکارها و پیشنهادات

  • تمایلات، عقاید، تصمیم ها، ذوق ها و استعدادهای طبیعی خودتان را بشناسید.
  • فهرستی از تجاربی که برای شما لذت بخش است و مختص خودتان است، را تهیه کنید و در طی هفته سعی کنید  حداقل دوتا از آنها را انجام دهید.
  • شباهت ها و تفاوت های خود را با افراد مهم زندگی تان روی کاغذ بیاورید. و به این سوال جواب دهید که چرا این شباهت های رفتاری را دارید، این ویژگی ها چرا برای شما جذاب هستند؟ چقدر این ویژگی ها با استعدادها و تمایلاتتان هم سو هستند؟
  • می توانید با کمک یک مشاور و یا آزمون های استعداد یابی، استعداد های نهفته خود را پیدا کنید و در جهت آنها قدم بردارید، هر چند که ممکن است این مسیر برای شما بسی سخت باشد.

معرفی فیلم
نام فیلم: وقتی مردی زنی را دوست دارد (When a man loves a woman - 1994)
کارگردان: لوئیس مندوکی
توضیحات: رابطه زوج جوانی که ظاهراً کامل و بی نقص به نظر می رسد، تحت خودِ تحول نیافته خانم که درگیر الکلیسم شده، دچار فراز و نشیب جدی می گردد.

طرحواره شکست

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 100 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما درگیر طرحواره شکست هستید.

به نظر می رسد علیرغم اینکه موفقیت های زیادی داشتید، در حال حاضر هم در برخی از حوزه ها موفق هستید و از اطرافیان نیز بازخورد موفق بودن خود را بارها دریافت کرده اید، احساس رضایت درونی ندارید و احساس می کنید این موفقیت جعلی و ساختگی است و اصیل نیست.

با اینکه اغلب سعی کرده اید در جهت رشد شخصی و پیشرفت خود گام های موثری بردارید اما گاهی در قیاس ناعادلانه ای که با همسالان خودتان دارید، احساس می کنید نسبت به همسالان خود در حوزه های پیشرفت، مانند شغل، مسائل مالی، منزلت اجتماعی، تحصیل یا ورزش، شکست خورده اید و در مقایسه با آنها واقعاً بی کفایت اید. به طور کلی احساس می کنید به صورت ذاتی استعداد موفقیت ندارید.

شما چون ترس از شکست بالایی دارید و به توانایی های خودتان آنطور که باید باور ندارید، احتمالاً رشته های تحصیلی آسان تر و پایین تر از حد توان خود انتخاب کرده یا می کنید. حتی اگر آن رشته را دوست نداشته باشید و در حوزه علایق شما نباشد.

در مورد شغل هم مشاغل پایین تر از حد توان خود را بر می گزینید و ممکن است در محیط کار، شغلتان را چندان دوست ندشته باشید و احساس کنید کارتان را در مقایسه با اغلب همکاران خود بدتر انجام می دهید و اغلب آنها شایسته تر از شما هستند، همین امر باعث می شود رفتارهایی چون اهمال کاری یا انجام ندادن تکلیف، عادت های ناسازگار مثل دیر آمدن یا زود رفتن داشته باشید.

گاهی اوقات احساس شکست چنان بر شما غلبه می کند که ممکن است تصمیم بگیرید شغل یا رشته خود را رها کنید و شغل یا رشته دیگری را به امید موفقیت انتخاب کنید اما باز هم این چرخه ادامه پیدا می کند.

البته از طرف دیگر ممکن است شما جز دسته محدودی از افراد باشید که برای غلبه بر این احساس شکست درونی، به صورت افراطی و عملگرا دست به کار شدید می زنند. در این حالت می توان گفت که شما تلاش و سخت کوشی زیادی از خود نشان می دهید، زمان زیادی را برای مطالعه می گذارید، میل به پیشرفت زیادی دارید و یا بی وقفه کار می کنید. به طوری که ممکن است نزدیکان و اطرافیان شما را به عنوان فردی معتاد به کار و پرمشغله بشناسند. همین امر می تواند سبب شود که در روابط بین فردی خود دچار مشکل و چالش شوید و اطرافیان و دوستانتان به شما برچسب بی تفاوت بودن بزنند.

ریشه تحولی طرحواره شکست

احتمالا شما در خانواده ای بزرگ شده اید که والدین تان ایرادگیر بودند. یا والدین خودشان افرادی موفق بوده اند و جایگاه اجتماعی خوبی داشتند و بدون اینکه به موقعیت شما توجه کنند از شما انتظارات زیادی داشتند. شما را با خواهر یا برادر و یا همسالانتان مقایسه می کردند. همین امر سبب شده تا شما نیز مقایسه کردن را یاد بگیرید و به صورت آگاهانه یا نا آگاهانه  مرتب خود را با دیگران به طرز غیر منصفانه ای مقایسه کنید. در نهایت در این قیاس شما نسبت به دیگران پایین تر بوده اید و احساس ضعف می کردید. همچنین ممکن است به سبب مشغله کاری و ذهنی والدین و نداشتن وقت کافی در خانواده همیشه شاهد شلختگی ها و بی انضباطی ها از سوی ایشان بوده اید.

توجه داشته باشید که شدت گرفتن و سایه افکندن طرحواره شکست بر زمینه های مختلف زندگی، می تواند زمینه ابتلای شما به سوء مصرف مواد و الکل را فراهم کند.

راهکارها و پیشنهادات

  • عزت نفس خود را تقویت کنید
  • محدودیت های غیر قابل تغییر در توانایی هایتان را بپذیرید و در عین حال احساس ارزشمندی خود را از دست ندهید.
  • باید پذیریم که همه ی افراد با وجود موفقیت ها و نقاط مثبتی که دارند دارای یک سری محدودیت هایی هستند که توانمندی شان را محدود می کند. شما نیز مستثنی نیستید و نباید اجازه دهید این محدودیت ها از احساس ارزشمندی شما به عنوان یک انسان بکاهد.
  • استعداد ها و مهارت های خود را بشناسید و در همان حوزه تلاش کنید تا پیشرفت داشته باشید و اگر به حوزه ای علاقه مند هستید ابتدا مطمئن شوید که مهارت لازم برای آن حوزه را داشته باشید یا سعی کنید آن مهارت ها را بدست آورید. 

معرفی فیلم
نام فیلم: رستگاری در شاوشنک (The Shawshank Redemption - 1994)
کارگردان: فرانک دارابونت
توضیحات: این فیلم تصویری فردی را به نمایش می گذارد که به دلایلی محکوم به حبس ابد شده و پا به زندان می گذارد، اما زندان نمی تواند مانند دیگران، ذهن و روان او را مغلوب طرحواره شکست گرداند.



حوزه سوم: محدودیت های مختل
طرحواره استحقاق

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 56.4 درصد می باشد که نمره بالایی است و نشان دهنده این است که شما درگیر طرحواره استحقاق هستید.

از آنجایی که در طرحواره معیارهای سرسختانه- عیب جویی افراطی نیز نمره بالایی کسب کرده اید، می توان گفت اغلب اوقات احساس می کنید دارای ویژگی های خاص و منحصر به فردی هستید. فکر می کنید در اکثر کارها و مهارت ها بهتر از دیگران عمل می کنید به همین سبب ممکن است معیارها و آرمان هایی برای پیشرفتتان داشته باشید که از دید دیگران این معیارها ایده آل گرایانه باشند، اما از دید شما معیارهای مناسبی هستند و احساس می کنید شما استعداد و توان رسیدن به آنها را دارید؛ پس همواره برای رسیدن به آنها تلاش می کنید.

از آنجایی که احساس می کنید در برخی کارها به نوعی نخبه هستید، در نتیجه ممکن است این حق را به خود بدهید که امتیازها، حقوق و مزایای بهتری نسبت به دیگران داشته باشید.

با اینکه سعی می کنید روابط خوبی با دیگران داشته باشید اما ممکن است از دیگران این بازخورد را دریافت کنید که خودخواهانه عمل کرده اید و آن طور که باید آنها را درک نکرده اید. در واقع به سبب کمال طلبی تان، اغلب به جزئیات توجه زیادی می کنید و بیشتر اوقات این نکته سنجی و دقت زیادی که دارید می تواند به عیب جویی از خودتان یا دیگران منجر شود.

در بیشتر مواقع پشتکار زیادی دارید و برای حرفی که می زنید یا چیزی که می خواهید سماجت بسیاری به خرج می دهید. گاهی تلاش های شما برای رسیدن به خواسته تان به قدری زیاد می شود که اطرافیان از شما به عنوان یک فرد معتاد به کار یا بی تفاوت یاد می کنند. اگر با تلاش خودتان نتوانید به چیزی که می خواهید برسید احتمالاً از دیگران کمک می گیرید تا به نتیجه دلخواهتان برسید. چون خواسته هایتان برای شما خیلی مهم هستند. به حدی که گاهی از پیامد ها و عوارض تلاش های زیاد و متعددتان برای رسیدن به خواسته هایتان غافل می مانید.

شما فردی رقابت طلب بوده و سعی دارید در هر کاری بهتر از دیگران باشید. به همین سبب اغلب سعی دارید کمترین نقصی در کار یا انتخابتان نباشد. از آنجایی که بی نقص بودن همیشه ممکن نیست، این دقت و بی نقص گرایی، می تواند با کار و فعالیت اضافه و زیاد، شما را به دردسر بیندازد. البته بهترین بودن برای شما همیشه مساوی با بهتر از دیگران بودن نیست، در واقع خودتان ایده آل ها و اهدافی را در ذهن تان دارید که وقتی به آنها برسید بهترین هستید. ولی این ایده آل ها و اهداف اغلب بسیار بلند پروازانه هستند و دستیابی به آنها سخت بوده و مستلزم تلاش زیادی است.

ریشه تحولی طرحواره استحقاق

احتمالا در خانواده ای بزرگ شده اید که والدین با شما به شکل یک پرنسس برخورد می کردند. شما اجازه داشته اید هر کاری که دوست داشته باشید را انجام دهید. و حتی اگر درخواست های مالی زیادی هم داشتید با کمی اصرار والدین با شما موافقت می کردند. معمولا آزادی های زیادی داشته اید و محدودیت را تجربه نکردید. شما تحمل در برابر مشکلات را یاد نگرفته اید وقتی کارهای خانه یا تکالیف مدرسه برای شما قابل تحمل نبودند به راحتی آن ها را کنار می گذاشتید و والدین هم هیچگاه شما را مجبور نمی کردند که این وظایف را انجام دهید. مقاومت در برابر خواسته های آنی را یاد نگرفته اید و آزاد بودید که خشم و عصبانیت خود را بروز دهید. به طور کلی حداقل ناکامی را تجربه نکردید. از طرفی دیگر ممکن است همیشه مورد تعریف و تمجید والدین بوده اید و اغلب احساس شایسته بودن را در شما ایجاد می کردند.

راهکارها و پیشنهادات

  • شما باید بپذیرید که تمامی انسانها با همدیگر برابرند و سزاوار حقوق یکسان هستند و اگر چنین فلسفه ای به کار گرفته شود، کاری ارزشمند و در خور ستایش است. تمام انسان ها ارزش یکسانی دارند. هیچ فردی نسبت به دیگران ذاتا با ارزش تر نیست و مستحق درمان خاصی نمی باشد. انسان سالم در ارتباط با دیگران سلطه گرانه و قلدرانه رفتار نمی کند، بلکه به حقوق و نیازهای دیگران احترام می گذارد همچنین سعی می کند تکانه های خود را کنترل کند تا به دیگران صدمه نزند و اغلب اوقات از هنجارهای اجتماعی منطقی پیروی می کند. به همین سبب احترام متقابل و دوطرفه در روابط بین فردی اصلی مهم و اساسی است که باید رعایت شود.
  • معایب و پیامد های این تله ی هیجانی که منجر به شکل گیری انتظارات شما مبنی بر اینکه دیگران باید در هر شرایطی به من احترام بگذارند و من خاص هستم ممکن است در طولانی مدت منجر به از دست دادن شغل، به هم خوردن قراردادهای عاطفی و رفتاری در روابط بین فردی و حرف نزدنن نزدیکانتان با شما، یا احساس تنهایی و پوچی در شما شود.. آنها ممکن است درد واقعی یک فقدان قریب الوقوع را تجربه کنند.  ممکن است احساس کنید دیگران علیه شما موضع می گیرند یا اینکه شما را ترک می کنند و در نتیجه احساس ناراحتی و غمگینی شما بیشتر می شود،
  • سعی کنید احساس دلسوزی و همدلی بیشتری را در خود تقویت کنید. تلاش کننید تا وقایع و مسائل را از دید دیگران نیز بنگرید و احساسات او را درک کنید.

معرفی فیلم
نام فیلم: من خیلی مراقبت می کنم (I Care a Lot - 2020)
کارگردان: جی بلکسون
توضیحات: این فیلم زنی را روایت می کند که به واسطه ریشه های طرحواره استحقاق، حقوق ویژه ای برای خود قائل است و به این خاطر تعهدی نسبت به اصول روابط انسانی و هنجارهای اجتماعی ندارد.

طرحواره ضعف خویشتن داری

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 80 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما دارای طرحواره خویشتن داری- خود انضباطی ناکافی هستید.

به نظر می رسد در موقعیت هایی که منجر به عصبانیت و خشم شما می شوند به سختی می توانید خشم تان را کنترل کنید و در همان لحظه بروز ندهید. که این موضوع گاها برای شما یا اطرافیانتان دردسر درست می کند. مثلا اگر یک برخورد نامناسب مدیر یا همکارتان منجر به خشمگین شدن شما شود، ممکن است عصبانیت خود را شدیدا بروز دهید، بدون اینکه پیامدهای بعدی آن (اخراج، توبیخ و..) را در نظر بگیرید، هر چند ممکن است بعد از این اتفاق پشیمان شوید اما چه سود؟!

در برآورده شدن خواسته ها و نیازهایتان هم تا حدودی نا شکیبا هستید. اکثرا برایتان سخت است که خواسته هایتان با تاخیر انجام شوند. در موقعیت هایی که مجبور می شوید به خاطر خواسته هایتان صبر کنید گویا زمان برایتان دیرتر می گذرد و  توانایی تحمل ناکامی و برآورده نشدن نیازهایتان دشوار است.

 چون تا حدودی فردی حساس و زود رنج هستید، در موقعیت هایی که در روابط عاطفی تان دچار مشکل می شوید. اغلب تمایل دارید مشکلات سریعا حل شوند و اگر زمان بر باشد ترجیح می دهید فاصله بگیرید، زیرا تحمل تنش طولانی مدت را ندارید.

از مشاغلی که وظایف یکنواخت و کسل کننده دارند فراری هستید. از طرفی در مواقعی که مسئولیت هایتان سنگین می شود کلافه می شوید چون کار کردن زیاد و مدیریت کردن همزمان چندین بعد کاری برایتان خوشایند و قابل تحمل نیست.

با اینکه سعی می کنید وظایفتان را به دقت انجام دهید اما در اغلب مواقع هنگام انجام کارهای روزمره و شغلی دچار حواسپرتی می شوید. در واقع به سختی می توانید متمرکز بر یک کار باشید. به همین دلیل ممکن است در اغلب مواقع کنترل کردن و منضبط کردن خودتان در بسیاری از موقعیت ها برای شما دشوار باشد. یا فشار روانی زیادی در شما ایجاد کند.

 معمولا برایتان مهم است که به موقع و منظم کارتان را انجام دهید اما اکثر مواقع با اشفتگی یا تاخیر در به انجام رساندن کارهایتان روبه رو می شوید. زیرا اغلب رضایت های آنی برایتان مهم تر از این است که در آینده چه چیزی پیش بیاید. مثلا با وجود اینکه کار ها و مسئولیت هایی دارید اما ممکن است نتوانید پیشنهاد دوست یا همکارتان را برای یک مهمانی، بازار و... رد کنید. به همین سبب با کمبود وقت کافی برای اتمام کارهایتان روبه رو شوید. و اگر مجبور به اتمام کار باشید کارهایتان را با کیفیت کم به انجام می رسانید به طوری که خودتان هم احساس رضایت چندانی ندارید.

ریشه تحولی طرحواره ضعف خویشتن داری

احتمالاً شما در خانواده ای پرورش یافته اید، که هرچه می خواستید محیا بوده است و پدر و مادر همیشه تمام و کمال به شما توجه داشته اند یا اینکه والدین شما شاغل بوده اند و اغلب اوقات روز را تنها در خانه می گذرانده اید، لذا مجبور نبوده اید انضباط را رعایت کنید. و کسی به شما گوشزد نکرده است که برنامه یا تکالیفی را با نظم انجام دهید. یا اینکه خود والدین نیز اغلب آشفته، شلخته و بی نظم بوده اند و شما این رفتارها را از ایشان یاد گرفته اید. 

راهکارها و پیشنهادات

  • شما باید یاد بگیرید علی رغم حس و حال بدی که دارید سعی کنید کارهای روزمره و ملال آور را انجام دهید، سر وقت حاضر شوید ناکامی های پیش آمده در کار و روابط را تحمل کنید و هیجانات و تکانه های پیش آمده را کمتر کنید.
  • کار را با تکالیف ساده که فقط کمی مشکل هستند شروع کنید و خودتان را مجبور کنید تکالیف را در مدت زمانی که در نظر گرفته اید انجام دهید.

تمرین عملی
  • هدف مدیریت خشم و هیجانات منفی
  • زمان بندی در هنگام مواجهه با موقعیت های استرس زا و پرتنش
  • نحوه اجرا احتمالاً تا کنون متوجه شده اید که در موقعیت های هیجان برانگیز، واکنش های آنی شما تبعات و پیامدهایی را برایتان داشته است. در اغلب موارد این پیامدها خوشایند نبوده و ممکن است بارها به خود گفته باشید کاش این اتفاق نیفتاده بود. جهت حل این هیجانات لازم است حتی الامکان در وهله ی اول آن موقعیت را بدون نشان دادن هر گونه واکنش ترک کنید. اگر قادر به ترک موقعیت نیستید به دنبال هر چیزی در آن موقعیت بگردید که کمترین ربط را به ماجرا دارد و به آن دقت کنید تا حواستان پرت شود ( مثلا در برابر خشم مدیر به گلدون روی میز نگاه کنید تا در آن موقعیت واکنش هیجانی و تکانشی نشان ندهید و در اولین فرصت آن موقعیت را ترک کنید).
معرفی فیلم
نام فیلم: فاجعه اسف بار (Train wreck - 2015)
کارگردان: جود آپاتو
توضیحات: امی از کودکی به دلیل عقاید پدرش، درگیر طرحواره ضعف خویشتن داری شده و اعتقادی به زندگی مشترک و پذیرش مسئولیت ندارد. او تا قبل از اینکه در ادامه این فیلم عاشق شود، به سوء مصرف الکل مبتلا بوده و زندگی آشفته و بی نظمی دارد.



حوزه چهارم: دیگر جهت مندی
طرحواره اطاعت

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 92 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما دارای طرحواره اطاعت هستید.

از آنجایی که نمره شما در تله رها شدگی- بی ثباتی نیز بالا هست و شما همزمان هر دو طرحواره رهاشدگی- بی ثباتی و اطاعت را به صورت فعال دارید می توان گفت اغلب مواقع از تمایلات و آرزوهای خود می گذرید در عوض از توقعات دیگران پیروی می کنید، معمولا در روابط بین فردی خود، به دیگران اجازه می دهید بر شما سلطه پیدا کنند و تسلیم آنها شوید، زیرا شما در اغلب مواقع ترس از تنها شدن دارید، در برخی موقعیت ها ممکن است به سبب وجود این ترس، شما گوش به زنگ باشید که مبادا نزدیک ترین افراد خود را از دست دهید. به همین سبب فکر می کنید اگر آنچه را که آنها از شما می خواهند را انجام دهید آنها شما را ترک نخواهند کرد بنابراین در اغلب مواقع تسلیم آنان می شوید.

اکثرا احساس می کنید که نیازها و احساساتتان برای دیگران ارزشی ندارد و مهم تلقی نمی شوند، از طرفی چون اغلب از واکنش دیگران دربرابر ناراحتی تان می ترسید حتی وقتی هم از کارهای آنها ناراحت و عصبانی می شوید، احساسات خود به ویژه خشم را فرو می خورید و بروز نمی دهید. این رفتار رفته رفته منجر به افزایش خشم در درون شما می شود. در صورت تکرار این اتفاقات ممکن است گاهی خشم خود را به صورت افراطی و شدید بروز دهید یا به صورت منفعلانه این خشم را ابراز کنید (مانند کنایه، طعنه، ترشرویی و...).

در بیشتر موارد در مدت زمان کوتاهی از شروع یک رابطه عاطفی به طرف مقابل خود شدیدا وابسته می شوید به طوری که ریز و درشت کارهای روزمره خود را با وی درمیان می گذارید چون فکر می کنید وقتی کاملا در جریان کارهای همدیگر قرار دارید پس صمیمی تر هستید و رابطه عاطفی تان قوی تر است. تا جایی که حتی ممکن است به او اجازه دهید در مورد کارهای شخصی تان نیز نظر دهد و برای شما این مورد مسئله ساز نیست و سعی می کنید در مقابل او حرف گوش کن باشید، تا از دستش ندید. که همین رفتار ممکن است به رابطه ی شما آسیب برساند مثلا پارتنر پارتنرتان ممکنه احساس کند شما آدمی وابسته هستید و رفتارهایتان برای او کلافه کننده است.

اغلب در شرایط متشنج ترجیح می دهید هیج واکنشی نشان ندهید. سعی می کنید از کارها و خواسته های دیگران در آن موقعیت پیروی کنید. چون فکر می کنید اگر واکنشی نشان دهید ممکن است در مخمصه بیوفتید. مثلا دیگران شما را تهدید کنند. البته در روابط عاطفی و نزدیک ترس از اینکه مبادا ابرازخشم ویا عقیده شما منجر به ناراحتی و از دست دادن او شود، ترجیح می دهید سکوت کنید.

در برخورد با ادمهای سلطه گر که تلاش می کنند شما را به سمت برآورده کردن خواسته های خودشان سوق دهند، از دست آنها و رفتارهایشان به ستوه می آیید، احساس می کنید خودتان به اراده و دلخواه خودتان نمی توانید هیچ کاری انجام دهید، این فشار روانی این احساس را به شما می دهد که انگار تنها مزیت زنده ماندن شما این است که فقط مایه دلخوشی مراجع قدرتمند و با نفوذتر باشید، لذا مجبورید همیشه در برابر آنها تسلیم شوید.

ممکن است شما جز آن دسته افرادی باشید که به سبب احساسات ناخوشایندی که وقتی تحت سلطه دیگران قرار می گیرید تجربه می کنید، از موقعیت هایی که ممکن است تحت کنترل دیگران قرار بگیرید یا ممکن است گیر دیگران بیفتید، اجتناب می کنید. و اگر به هر دلیلی نتوانید از این موقعیت ها فرار کنید. درمقابل خواسته ی آنها که تسلط یافتن بر شماست ایستادگی می کنید، از خواسته های آنها آشکارا تبعیت نمی کنید، به مخالفت با آنها می پردازید. همچنین در روابط عاطفی تان ممکن است احساس ترس از تنها ماندن به یک باور درونی مبنی بر اینکه در نهایت همه مرا تنها خواهند گذاشت تبدیل شود به همین دلیل وقتی طرف مقابل از شما خواسته ای داشته باشند و یا از شما بخواهند که برای او  کاری را انجام دهید  احتمال دارد به مقابله و مخالفت با او بپردازید که همین امر منجر به ناراحتی یا فاصله گرفتن او از شما شود.

ریشه تحولی طرحواره اطاعت

متاسفانه شما در خانواده ای بزرگ شده اید که پدر یا مادر یا هر دوی آنها مستبد بوده اند و از شما انتظار داشته اند که خواسته های آنها را موبه مو انجام دهید. در صورت انجام خواسته های آنها تشویق می شدید و درغیر این صورت تنبیه در انتظار شما بوده است. معمولا به خواسته های خودتان توجهی نمی شده است. گاهی حق اعتراض هم نداشته اید. اگر کاری را که از شما خواسته شده بود که انجام دهید، انجام نمی دادید مورد تحقیر یا تنبیه قرار می گرفتید. با وجود اینکه اغلب مواقع شما شنیده نمی شدید و جو خانواده یک جو متشنج بوده است، دیگر اعضا به ویژه والدین بر حفظ ظاهر تاکید داشتند تا در مقابل دیگران وانمود کنند که چه خانواده خوب و منسجمی هستید.

با توجه به وجود طرحواره اطاعت، احتمال ابتلای شما به مشکلات جسمی و علائم روان تنی مانند، سر دردهای میگرنی و عصبی، مشکلات گوارشی، آسم، آلرژی و بیماری های خودایمنی نسبتاً زیاد است. برای سنجش دقیق تر می توانید به تست سلامت عمومی مراجعه کنید.

راهکارها و پیشنهادات

شما حق دارید نیازها و احساسات خاص خود را داشته باشید و باید آن ها را به شیوه ای مناسب بیان کنید. معمولا بهترین راه برای بیان نیاز ها و احساسات، این است که به محض وقوع آنها به شیوه ای مناسب بروز داده شوند، نه اینکه منتطر بمانید تا بعدا فرصتی پیش بیاید یا اینکه آنها را اصلا بیان نکنید.

 هرچه بیشتر بتوانند عقایدتان را به شیوه مناسب تری ابراز کنید، بهتر می توانید نیازها و احساسات خود را بیان کنید.

وقتی این کار را انجام دهید، انسان های سالم معمولا از شما انتقام نمی گیرند.

افرادی که به محض بیان نیازها و احساسات از سوی شما سعی در انتقام از شما دارند. افراد مناسبی برای برقراری روابط نزدیک بین فردی نیستند. بهتر است ارتباط تان را با آنها قطع کنید.

در روابط خود با دیگران افرادی را انتخاب کنید که به شما اجازه می دهند نیازها و احساسات طبیعی تان را بروز دهید و از رابطه با افرادی که اجازه  چنین کاری به آنها نمی دهند، اجتناب کنید.

معرفی فیلم
نام فیلم: جانگوی زنجیر گسسته (Django Unchained - 2012)
کارگردان: کوانتین تارانتینو
توضیحات: در سراسر این فیلم می توان دید که چگونه باورهای فرهنگی به ویژه در مورد رنگین پوست ها می تواند طرحواره اطاعت را در وجود آنها شکل دهد.

طرحواره ایثار

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 89.4 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما دارای طرحواره ی ایثار هستید.

به سبب وجود این طرحواره ی ایثار و محرومیت هیجانی، توام با یکدیگر در شما، انسانی بی نهایت دلسوز و غمخوار هستید، درد و رنج دیگران به ویژه افراد نزدیکتان، شما را خیلی ناراحت می کند، چون در چنین شرایطی عمیقا خودتان را جای آنها و در شرایطی که دارند تصور می کنید و به همان میزان رنج عمیق تری تجربه می کنید ممکن است احساس کنید این افراد ضعیف هستند و به خوبی نمی توانند از پس خواسته هایشان بر بیایند، و کسی به نیاز های آنها توجه نمی کند یا دیگران به آنها بی توجه هستند، به همین سبب در برابر آنها مسئولیت زیادی احساس می کنید. به همین سبب در بسیاری از مواقع به ارضای خواسته ها و نیازهای دیگران توجه زیادی نشان می دهید، به گونه ای که اغلب خواسته های خودتان را فدای نیازهای آنها می کنید. معمولا در این مسیر آنقدر به دیگران توجه دارید و خدمت می کنید که در نهایت به ضرر خودتان تمام می شود.

اغلب انتظار ندارید دیگران محبت هایتان را تلافی کنند اما وقتی چنین کاری از سوی دیگران صورت نمی گیرد دلخور می شوید زیرا احساس می کنید زیادی برای دیگران مایه گذاشتید اما آنها محبت شما را نادیده گرفته اند. و این برای شما ناراحت کننده است.

شما ممکن است از اینکه آدم دلسوزی هستید، احساس غرور کنید. و از این که رفتار نوع دوستانه ای دارید احساس خوبی داشته باشید، به اخلاق شرافتمندانه خود افتخار کنید ولی اگر در موقعیتی قرار بگیرید که نتوانید به اطرافیانتان کمک کنید یا احساس کنید کار خاصی انجام نداده اید ناراحت می شوید و احساس گناه شما را اذیت می کند.

مسئولیت پذیری های زیاد در برابر رنج و ناراحتی دیگران فشار روانی زیادی برای شما به بار می آورد، با اینکه سعی می کنید این فشار روانی را خودتان حل کنید و به دیگران منتقل ندهید اما در برخی مواقع ممکن است منجر به ایجاد خشمی فرو خورده در شما شود، به ویژه زمانی که احساس می کنید افرادی که به خاطر ایشان این حجم از تنش را تحمل می کنید نسبت به شما بی تفاوت هستند و به شما توجهی ندارند، این وضعیت برای شما غیرقابل تحمل می شود و خشمگین می شوید. اگر این تنش روانی و این خشم در طولانی مدت اگر فرصت ابراز نداشته باشد ممکن است به شکل علائم روان-تنی مثل سردرد، مشکلات گوارشی، آلرژی ها، درد مزمن یا خستگی بروز پیدا کنند.

در برخی مواقع فداکاری ها و ایثارگری های زیاد از سمت شما و عدم دریافت بازخورد خوبی از طرف مقابل در طولانی مدت و منجر به فشار روانی زیادی می شود که ممکن است به شکل رفتارهای پرخاشگرانه افراطی از شما سر بزند. مثلا عصبانی شوید و یا تصمیم بگیرید با قطع ارتباط با دیگران از این تنش بکاهید.

ممکن است از آن دسته افرادی باشید که با وجود اینکه نیاز به محبت و توجه دارید با این حال از نزدیکان خود چنین درخواستی ندارید، و انتظار ندارید که به شما محبت کنند. در این مواقع اغلب با اینکه خودتان دلسوز آنها هستید. و سعی می کنید تا جایی که ممکن است خواسته هایشان را برآورده کنید و مراقبشان باشید اما مواقعی که خودتان واقعا مریض باشید، از اینکه دیگران از شما مراقبت کنند ناراحت و معذب می شوید به همین سبب به آنها اجازه این کار را نمی دهید.

از طرفی اغلب در کارها و وظایف مربوط به خودتان سعی می کنید متکی به خودتان باشید و از دیگران کمک نگیرید، در مواقعی که مجبور می شوید از دیگران کمک بگیرید بیشتر سعی می کنید به جای اینکه خواسته تان را مستقیما از دیگران بخواهید، به صورت غیر مستقیم آن را عنوان می کنید.

 با اینکه در بسیاری از مواقع احساس می کنید مسئولیت مراقبت از افراد نزدیکتان (خانواده و دوستان صمیمی) و بر طرف کردن نیازهایشان بر عهده شماست، اما در برخورد با خودتان اغلب به سختی می توانید کاری برای خودتان انجام دهید و هنگام توجه به خواسته ها و نیاز های خودتان احساس خوشایندی ندارید.

ریشه تحولی طرحواره ایثار

به احتمال زیاد در کودکی در خانواده ای رشد یافته اید که ایثار و از خودگذشتگی یک ارزش بوده است. هر دو یا یکی از والدین این چنین ویژگی ای داشتند و شما نیز در برابر این که ایثار و از خود گذشتگی می کردید، تشویق می شدید. همچنین ممکن است به سبب اینکه تعداد اعضای خانواده زیاد بوده اند و یا والدین بیخیال و بی توجه به شما بوده اند و انتظار داشتند مثل یک بزرگسال رفتار کنید و مجبور به ایفای نقش های بزرگتر از سن خود بوده اید. دلایل شایع دیگری نیز برای افراط در ایثارگری وجود دارند از جمله: ممکن است برای اینکه تشویق، ترغیب و توجه دیگران را جلب کنید، یا اینکه ترس دارید نکند از طرف دیگران پذیرفته نشوید و همین ترس منجر به این نتیجه گیری می شود که اگر به دیگران محبت کنم و برایشان کارهایی انجام دهم پس مرا ترک نمی کنند. در موارد دیگر ممکن است از اینکه نیاز های دیگران را برآورده نکنید، دچار احساس گناه می شوید. و این احساس شما را به سمتی سوق میدهد که همیشه خواسته های دیگران را بر خواسته های خود ارجحیت دهید.

راهکارها و پیشنهادات

  • لازم است بدانید همه انسان ها برای ارضا نیازهایشان حقوق یکسان دارند. حتی اگر تجربه نشان بدهد که شما از دیگران قوی تر هستید. دست از ادراک اغراق آمیز خود از ضعیف بودن و نیازمند بودن دیگران بردارید. هر فردی خودش در قبال بر آورده کردن نیاز هایش و بدست آوردن خواسته هایش مسئول است و خودش باید برای رسیدن به آنها تلاش کند.
  • هر انسانی نیاز هایی چون محبت، تفاهم، محافظت و راهنمایی دارد که شما نیز به عنوان یک انسان دارای این نیاز ها هستید. بهتر است بدانید که خودتان نیازهایی دارید که برآورده نمی شود و سالها به آن نپرداخته اید و بهتر است برای ارضای این نیاز های خود و رسیدن به خواسته های خودتان تمرکز کنید و در روابط بین فردی خود به این نیازها پاسخ دهید.
  • اجازه دهید دوستان و خانواده تان برای شما کاری انجام دهند، به شما محبت کنند و هر از گاهی خواسته هایتان را برآورده کنند. اگر در انجام کارها و وظایف و مسئولیت های خودتان دچار مشکل شدید کمک و راهنمایی گرفتن از دیگران را تمرین کنید.
  • هنگامی که احساس گناه و عذاب وجدان برای مسئولیت های افراطی در قبال نیازها و خواسته های دیگران سراغتان می آید با یک دوست صمیمی یا یک متخصص در این مورد صحبت کنید و متناسب یا نامتناسب بودن این احساسات را مورد بررسی قرار دهید.

معرفی فیلم
نام فیلم: سرنوشت (Destiny - 2006)
کارگردان: زکی دمیرکوباز
توضیحات: این فیلم روایت زنی است که وابستگی بیمارگونه ای به یک جنایتکار خشن دارد و زندگی خود را به پای دشواری های زندگی او قربانی می کند.

طرحواره تایید طلبی

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 71.4 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما دارای طرحواره تأیید طلبی- توجه جویی هستید.

 

به نظر می رسد شما در اغلب مواقع برای نظر دیگران و پذیرش آنان بیش از حد معمول اهمیت قائل می شوید، در واقع شما احساس می کنید اگر آنطوری باشید که دیگران می خواهند در این صورت محبت و صمیمیت را از طرف آنان کسب خواهید کرد، در غیر این صورت از آن محبت محروم خواهید ماند. و این مسئله چنان برای شما مهم است که ممکن است بخش اعظمی از انرژی و وقت خود را در این راستا خرج کنید

 

در اکثر مواقع به ظاهرتان (لباس، چهره یا...) بسیار اهمیت می دهید. چون احتمال می دهید اگر قیافه زیبا و پسندیده ای داشته باشید همه مردم شما را دوست خواهند داشت و مورد تایید آنها قرار خواهید گرفت. از طرفی وقتی در موقعیت هایی قرار می گیرید که مورد توجه نیستید به شدت ناراحت و مضطرب می شوید چون احساس می کنید به اندازه کافی خوب نبودید.

 

جایگاه اجتماعی برجسته برای شما اهمیت زیادی دارد به همین سبب میل زیادی به پیشرفت دارید و تلاش بسیاری دارید حتما به آن برسید. از تشویق و ترغیب دیگران لذت می برید و این تشویق ها برای ادامه مسیر پیشرفتتان به شما انگیزه زیادی می دهد.

اگر در موقعیتی قرار بگیرید که احساس کنید علی رغم تلاش های زیاد شما برای پیشرفتتان، اطرافیان به شما و تلاش هایتان بی توجه بوده اند و تشویقی از سمت آنها دریافت نکنید اغلب ناراحت و بی انگیزه می شوید. حتی ممکن است به ارزشمندی پیشرفتی که داشته اید، کاری که انجام داده اید شک کنید. به طور کلی تایید دیگران در کاری که انجام می دهید برایتان مهم است.

 

ریشه تحولی طرحواره تایید طلبی

احتمالا شما در دوران کودکی یاد گرفته اید برای جلب توجه دیگران تلاش کنید، والدینتان شما را به این کار ترغیب و تشویق می کردند. این کار باعث می شده شما هرچه بیشتر از خود واقعی تان از نیاز های هیجانی اصلی و طبیعی تان فاصله بگیرند. 

یا در حالت دیگر ممکن است والدین نسبت به شما بی توجه بودند، و شما از طریق این جلب توجه سعی در دریافت محبت آنان داشتید. با این حال برخی مواقع هم ممکن است والدین هم با محبت بوده اند، هم جلب توجه کننده. در حالت دیگر ممکن است والدین خیلی بچه دوست و فرزند سالاربودند، اما در عین حال به ظاهر کارها هم خیلی اهمیت می دهند. ممکن است در خانواده ای بزرگ شده باشید که، احساس می کنید به شما محبت شده است، اما نتوانسته اید هویت باثبات و درون وابسته ای درباره خودتان به وجود بیاورید. احساسی که شما در مورد خودتان دارید، وابسته به پاسخ های دیگران است.

راهکارها و پیشنهادات

  • قدم اول برای غلبه بر این طرحواره این استکه خود را همان گونه که ستید بپذیرید و دوست داشته باشید.
  • هر بار که میل تایید طلبی و حرکت کردن در جهت خواسته دیگران در شما شدت می گیرد، به خودتان یادآوری کنید که: «من اول مسئول زندگی خودم هستم و بعد بقیه، بنابراین کاری که انجام می دهم اول از همه باید مورد تایید خودم باشد».
  • برنامه ریزی کنید تا قدم به قدم از حاشیه امن خود خارج شوید، از موقعیت های کوچک شروع کنید و در آنها بر خلاف تمایلتان به تایید طلبی رفتار کنید.
  • پیامدهای رفتارهای تایید طلبانه خود را هر بار مرور کنید و به خودتان یادآوری کنید که زندگی کوتاه تر از آن است که بخواهید ذهن خود را در حصار توجه جویی زندانی کنید.
  • به این فکر کنید انسان های دیگری همچون شما بوده اند که برای گرفتن تایید و توجه دیگران نهایت تلاش خود را کرده اند و بسیاری از جنبه های وجودی خود و اطرافیانشان ر فدا کرده اند، اما امروز نه از آنها نشانی مانده است و نه از دیگرانی که به دنبال تاییدشان بوده اند.

معرفی فیلم
نام فیلم: انیمیشن روح (Soul - 2020)
کارگردان: پیت داکتر
توضیحات: کاراکتر اصلی در این فیلم به خاطر دریافت تایید مادر و افراد مهم زندگی خود به شغلی مشغول است که علاقه ای به آن ندارد. اما در طی حادثه ای کم کم جرات می یابد که به آن غلبه نماید و جریان زندگی را به گونه ای دیگر ببیند.



حوزه پنجم: گوش بزنگی و بازداری
طرحواره منفی گرایی - بدبینی

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 72.7 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما طرحواره منفی گرایی- بدبینی هستید.

 

 می توان گفت شما بیشتر برجنبه های منفی زندگی مثل درد، مرگ، فقدان، ناامیدی، خیانت، شکست و تعارض توجه می کنید، درحالی که، جنبه های مثبت زندگی را کمرنگ می بینید. به همین سبب در بیشتر مواقع ناخوداگاه انتظار دارید در بسیاری از حوزه ها مثل شغل، مسائل مالی و موقعیت های بین فردی، وقایع خطرناکی برای شما اتفاق بیوفتد.

 

افکار و نگرانی های زیاد در مورد آینده چنان در شما نهادینه شده است که ممکن است حتی مواقعی که کارهایتان به خوبی پیش می رود نیز دست از سر شما برندارند، به همین سبب در موقعیت های خوشایند نیز آن طور که باید از آن وضعیت لذت نمی برید.

 

در اغلب مواقع فکر می کنید اگر در زندگیتان سهوا یا عمدا مرتکب اشتباهی شوید، یک فاجعه رخ خواهد داد و همین اشتباه ممکن است به ورشکستگی مالی، فقدان یک عزیز، سرافکندگی اجتماعی، گیر افتادن در یک موقعیت بد یا از دست دادن کنترل منجر شود. به همین سبب احتمال دارد در بسیاری از موارد وقت زیادی را صرف کنید تا با نهایت دقت تصمیمی بگیرید و رفتاری کنید که مطمئن باشید اشتباهی در آن رخ نخواهد داد. به نوعی می توان گفت شما مستعد وسواس های فکری هستید. (وسواس فکری در مورد اتفاق افتادن یک فاجعه).

به طور کلی اغلب اوقات نگرانی زیاد و تنش مزمن شما را اذیت می کند. به همین سبب در بسیاری از مواقع احساس سردرگمی و بلاتکلیفی می کنید. برای رهایی از این احساسات ناخوشایند معمولا به دوستان و نزدیکانتان پناه می برید، از این نگرانی ها و ناملایمات با آنها حرف می زنید، شکوه و شکایت می کنید. در برخی مواقع آنها از اینکه اغلب نیمه ی خالی لیوان را می بینید، از شما انتقاد می کنند و گاهی حتی ممکن است از شما فاصله بگیرند.

 

ریشه تحولی طرحواره منفی گرایی - بدبینی

احتمالا پدر، مادر یا هر دو  دیدگاه بدبینانه و منفی نسبت به جهان و آینده داشته اند، و شما از ایشان یاد گرفته اید. یا اینکه در همان سنین پایین حوادث تلخ و ناگواری را تجربه کرده اید. کودکی مشقت بار توام با فقدان (از دست دادن یکی از والدین یا نزدیکان) را تجربه کرده اید. یک یا هر دو والد حضور کمرنگی در زندگی شما داشته اند یا بنا به شرایط با شما زندگی نمی کردند. البته ممکن هم هست که والدین در قید حیات بوده و با هم زندگی می کردید اما والدین توجه کافی به شما نداشته اند و محبت و حمایت کافی از ایشان دریافت نمی کردید. 

با توجه به وجود طرحواره منفی گرایی- بدبینی، شما مستعد ابتلا به اختلالات خلقی و اضطرابی همچون افسردگی و اضطراب فراگیر (SAD) هستید. برای سنجش دقیق تر می توانید از تست اضطراب کتل و یا تست نشانه های اختلالات روانی بهره بگیرید.

راهکارها و پیشنهادات

  • همه ی ما به سهم خود اتفاقات ناخوشایند و ترسناکی در گذشته تجربه کرده ایم و رنج زیادی را به خاطر این اتفاقات متحمل شدیم. اما این برداشت که چون در گذشته این گونه زندگی کرده ایم پس آینده ی پیش رو هم چیزی بهتر برای ما به ارمغان نمی آورد دلیل قانع کننده ای برای پیشگویی های منفی مداوم در مورد آینده نیست.
  • تاکنون فکر کرده اید که چقدر از پیش بینی های منفی ای که نسبت به اتفاقات پیش روی خود داشتید. درست از آب درآمده؟! پس بهتر است دست از پیش گویی، ذهن خوانی و فاجعه انگاری بردارید و در جهت دید واقع بینانه تر و عینی تر نسبت به جهان خود تلاش کنید.
  • از همنشینی با دوستانی که دیدگاه منفی نسبت به زندگی دارند خودداری کنید و سعی کنید افرادی را برای روابط نزدیک انتخاب کنید که با انرژی و سرزنده باشند برای این کار می توانید در کمپین ها و گروه های شاد مثل رقص زومبا، طبیعت گردی شرکت کنید.

تمرین عملی
  • هدف کاهش نگرانی ها و افکار منفی مربوط به اتفاقات ناخوشایند
  • زمان بندی هر روز در دو نوبت به مدت 15 تا 20 دقیقه
  • نحوه اجرا به این برنامه تمرینی برنامه تجویز نگرانی می گویند. به این صورت که هر روز ساعت مشخصی را با مدت زمان مشخصی، برای فکر کردن به نگرانی های خود در نظر بگیرید.در طول روز هر بار که افکار نگران کننده سراغتان آمد، آن را گوشه ای یادداشت کنید تا در زمان مقرر به آنها فکر کنید. هنگام هجوم این افکار در طول روز باید مرتباً با خود تکرار کنید که مثلاً ساعت 5 به آنها فکر می کنم ولی بقیه ی ساعتهای روز را به کارها و برنامه های دیگر خود اختصاص دهید. به این ترتیب ذهن شما کم کم می آموزد که در ساعت های دیگر کنترل افکارش را به دست بگیرد.
معرفی فیلم
نام فیلم: گفتگو (The Conversation - 1974)
کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
توضیحات: فیلم روایت فردی است که تحت تاثیر طرحواره منفی گرایی خود بر این باور است که افرادی که تحت نظر او هستند ممکن است به قتل برسند.

طرحواره بازداری هیجانی

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 86.7 درصد می باشد که نمره بالایی است و نشان می دهد که شما درگیر طرحواره بازداری هیجانی هستید.

غالباً برای شما دشوار است که احساسات خود (چه مثبت مثل عشق، علاقه یا خوشحالی و چه منفی مثل خشم و ناراحتی) را بروز دهید و بیشتر مواقع از صحبت کردن درباره آنها و بیانشان گریزانید. این بازداری ممکن است به این دلیل باشد که از واکنش دیگران و فکری که درباره تان می کنند واهمه داشته باشید. به همین ترتیب بیان دلسوزی و محبتتان نیز برایتان دشوار است. 

در روابط بین فردی و جمع های صمیمانه ترجیح می دهید واکنش یا پاسخ چندانی به آن موقعیت ندهید و در مورد حس و حال خود صحبت نکنید. اغلب در این جمع ها دیگران از شما فعالیت بیشتری دارند و معمولاً آنها شروع کننده ی بحث یا فعالیت جمعی هستند. در این گونه فعالیت های جمعی شما ترجیح می دهید بیشتر ناظر باشید ولی گاهی هم همکاری می کنید.

در روابط بین فردی و نزدیک احتمالاً اگر از رفتار یا نحوه برخورد فردی ناراحت یا عصبانی شوید، اغلب تلاش می کنید که خشم و عصبانیت تان را کنترل کنید و در مورد احساستان با آن فرد صحبت نکنید. زیرا ترس از این دارید که اگر در مورد ناراحتی تان صحبت کنید در همان لحظه نتوانید خشمتان را کنترل کنید و حرفی بزنید یا دست به انجام کاری بزنید که منجر به آسیب به طرف مقابل یا خراب شدن رابطه شود. پس خویشتن دار بودن و ابراز نکردن احساسات در رابطه را بر صمیمیت ترجیح می دهید.

از طرفی چون همواره در حال کنترل هیجانات و رصد کردن رفتارهایتان هستید بنابراین ممکن است در انجام تفریحات و دورهمی های مفرح نیز به مشکل بخورید.

فعالیت ها و رفتارهای منطقی برای شما پسندیده تر از رفتارهای احساسی هستند. در واقع شما بر عقلانیت، بیش از حد تاکید می کنید، در حالی که نیاز های هیجانی را نادیده می گیرید. به همین دلیل معمولاً از کارهایی که مستلزم ابراز هیجان است اجتناب می کنید.

از آنجایی که در یک رابطه، رعایت احترام و متانت از اهمیت زیادی برای شما برخوردار است، لذا غالباً صمیمیت و تفریح را فدای آن می کنید. در واقع چنان درگیر مقوله احترام هستید که اجازه نزدیک شدن و صمیمیت را به کسی نمی دهید.

از آنجایی که در تعاملات اجتماعی و یا موقعیت های حرفه ای کاملاً تابع قوانین و قواعد هستید لذا انعطاف زیادی به خرج نمی دهید به طوری که ممکن است اطرافیان، شما را به عنوان فردی جدی و سخت گیر بشناسند.

ممکن است در نگاه دیگران فردی خویشتن دار، غمگین و یا حتی عبوس به نظر برسید. این امر، ممکن است به خاطر جمع شدن خشم ها و دلخوری هایی باشد که به موقع و متناسب ابرازشان نکرده اید پس حل نشده باقی مانده اند و به صورت کینه در وجود شما درآمده اند. در روابط عاشقانه، احتمالاً به افرادی گرایش پیدا می کنید که هیجانی و تکانشی هستند و راحتی بیشتری در ابراز هیجانات خود دارند. 

ریشه تحولی طرحواره بازداری هیجانی

این تله در بستر خانواده به وجود می آید، باور زیر بنایی این است که نشان دادن احساسات، صحبت کردن درباره آنها یا تکانشی رفتار کردن پیامد های خوبی ندارد، در حالی که بروز ندادن احساسات عملی قابل قبول است. احتمالا در کودکی در بسیاری از مواقع به محض بروز خود انگیخته هیجان های خود، از سوی والدین یا سایر مراجع قدرت مورد انتقاد قرار گرفته اید و یا شرمنده شده اید. احتمالا والدین نیز خودشان افراد ابراز گری نبوده اند و شما نیز در مواقعی که احساسات خود را ابراز نمی کردید تشویق شده اید. کنترل و بازداری هیجانات به شکل یک ارزش در زندگی شما تلقی می شده است. یاد گرفته اید که همواره کنترل کننده هیجانات و احساسات درونی خود باشید. فرهنگ در شکل گیری این تله نیز تاثیرگذار است، چون فرهنگ های خاصی برای خویشتن داری ارزش قائل می شوند (مثلا : مرد که گریه نمی کنه، یا دختر که نباید با صدای بلند بخنده).

راهکارها و پیشنهادات

 

  • بهتر است ابتدا به این فکر کنید که چه چیزی منجر به این همه کنترل و بازداری در هیجانات من شده است؟ ترس از قضاوت و ارزیابی دیگران؟ ترس از اینکه فاجعه ای رخ دهد و یا همه چیز خراب شود؟ منظور ما از ابراز هیجانات و احساسات شما این نیست که با شدت زیاد بیان شوند، بلکه متعادل و بدون هیچ افراط.
  • شما باید یاد بگیرید احساساتتان را با دیگران در میان بگذارید و احساسات مثبت و منفی ان را ابراز کنید.
  • به طور خود انگیخته عمل کنید و فعالیت هایی را برای سرگرمی خود طراحی کنید، مثلا در کلاس موسیقی یا شعرخوانی شرکت کنید و یا کارهایی را بدون برنامه ریزی انجام دهید.

تمرین عملی
  • هدف ابراز مؤثر احساسات سرکوب شده
  • زمان بندی دو بار در هفته
  • نحوه اجرا ابراز احساسات نیز همچون دیگر مهارت های ارتباطی نیاز به آموزش دارد که بخشی از این آموزش از طریق تحلیل موقعیت های پیش آمده اتفاق می افتد و بخش دیگر آن توسط آموختن از دیگران که چگونه در همان موقعیت پاسخ مناسب تری می دهند. ابتدا چندین موقعیتی را که در در طی یک هفته، می توانستید احساسات خود را ابراز کنید، یادداشت نمایید.سپس تصویر سازی کنید که اگر احساستان را بروز می دادید چه اتفاقی می افتاد؟ و حالا که بازداری کرده اید چه اتفاقی افتاده؟ در هر دو موقعیت ابراز کردن و ابراز نکردن احساس، چه سودها و چه زیان هایی برای شما وجود دارد؟ در مرحله ی بعد دوستان و همکارانی که در آن موقعیت احساسشان را ابراز کرده اند نیز بررسی کنید، آیا ابراز احساساتشان مناسب و متعادل بوده؟ اگر مناسب بوده آیا مشکلی برایشان پیش آمده؟ به حرکات بدن و نحوه ی ابراز احساس این افراد دقت کنید که در چنین موقعیت هایی چگونه واکنش نشان می دهند. یا در فیلم هایی که می بینید به نحوه ی ابراز هیجانات و احساسات کاراکترها دقت کنید که چگونه انجام می شود. در نهایت آنچه که آموخته اید را تمرین کنید. ابتدا از جمع های صمیمانه تر آغاز کنید و به تدریج آن را در جمع های گسترده تر و موقعیت های مختلف گسترش دهید.
معرفی فیلم
نام فیلم: درون و بیرون (Inside Out - 2015)
کارگردان: پیت داکتر
توضیحات: در این فیلم نحوه تعامل هیجان ها به نمایش درآمده و نشان می دهد چگونه بازداری هیجانی می تواند فرایند روانی را تحت تاثیر قرار دهد.

طرحواره معیار های سرسختانه - عیب جویی افراطی

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 78.8 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که شما دارای طرحواره معیارهای سرسختانه- عیب جویی افراطی هستید

از آنجایی که نمره شما در طرحواره تایید طلبی- توجه جویی و استحقاق نیز نمره نسبتا بالایی است و نشان می دهد شما دارای هر سه طرحواره هستید بنابراین می توان گفت شما در اغلب مواقع فردی کمالگرا هستید.  همواره معیارها و آرمان هایی برای پیشرفتتان داشته اید که ممکن است از دید دیگران این معیارها ایده ال گرایانه باشند، اما از دید شما معیارهایی مناسبی هستند. زیرا شما احساس می کنید دارای ویژگی های خاص و منحصر به فردی هستید. فکر می کنید در اکثر کارها و مهارت ها بهتر از دیگران عمل می کنید. در برخی کارها احساس می کنید به نوعی نخبه هستید در نتیجه توان رسیدن به این اهداف رادارید.

جایگاه اجتماعی خوب، ظاهر جذاب و پسندیده برای شما اهمیت زیادی دارد به همین سبب میل زیادی به ارتقای خود در این زمینه ها دارید زیرا با وجود اینکه خودتان همشه سعی می کنید رشدتان را بر اساس اهداف شخصی خودتان پیش ببرید نه بازخورد دیگران با این حال نمی توان گفت شما از تشویق و ترغیب دیگران لذت نمی برید بلکه این تشویق ها می تواند برای ادامه مسیر پیشرفتتان به شما انگیزه زیادی بدهد.

در بیشتر مواقع پشتکار زیادی دارید و سعی می کنید حرفی که می زنید یا چیزی که می خواهید سماجت بسیار خرج می دهید. در واقع تمام تلاش خود را به کار می گیرید تا به خواسته ها و اهداف خود یک حوزه خاص مثل: تحصیل، کار، خانه، عملکرد ورزشی، سلامتی، اخلاق یا پیروی از قوانین و فعالیت های هنری بی وقفه تلاش می کنید به طوریکه گاهی اطرافیان از شما به عنوان فردی معتاد به کار یاد می کنند، اگر ببینید خودتان نمی توانید با تلاش خودتان به آن برسید اگر لازم باشد از دیگران خیلی کمک می گیرید تا به نتیجه دلخواهتان برسید. در موقعیت هایی که اهدافتان برایتان خیلی مهم باشند آنقدر درگیر رسیدن به خواسته تان هستید که ممکن است عواقب پیامد های تلاش ها و رفتارهایتان برای رسیدن به اهدافتان را مورد توجه قرار ندهید.

همچنین در بسیاری از حوزه های زندگی مثل معیار های اخلاقی، فرهنگی یا مذهبی، قواعد غیر قابل انعطافی دارید. تفکر شما تقریبا همیشه حالت"همه یا هیچ" دارد؛ به این صورت که یا دقیقا به معیارهایتان می رسید یا این که کاملا شکست می خورید.

 شما معمولا انتظارات و رفتارهای خود را بر اساس واکنش های دیگران تغییر نمی دهید. در واقع در اکثر موارد شما برای رضایت درونی خودتان که مبتنی بر رسیدن به اهداف شخصی تان است تلاش می کنید. حتی اگر کسی هم متوجه کارهایتان نباشد، اغلب روند رسیدن به معیارها را ادمه می دهید. با اینحال اگر آن هدف برای شما خیلی مهم باشد و احساس کنید علی رغم تلاش های زیاد شما برای پیشرفتتان، اطرافیان به شما و تلاش هایتان بی توجه بوده اند و تشویقی از سمت آنها دریافت نکنید ممکن است ناراحت و بی انگیزه می شوید. به طوری که شاید به ارزشمندی پیشرفتی که داشته اید، کاری که انجام داده اید شک کنید.

به سبب کمال طلب بودنتان، اغلب به جزئیات زیاد توجه می کنید و اکثر مواقع عملکرد خود را ارزیابی می کنید و به سبب همان معیارهای سخت گیرانه ای که برای خودتان دارید ممکن است عملکردتان را نسبت به هنجار کمتر برآورد می کنید. که می تواند منجر به ناراحتی و بی انگیزگی در شما شود در چنین مواردی تشویق و توجه مثبت دیگران موقتا می تواند شما را از این حال و هوا رها کند اما چیزی که منجر به ادامه تلاش های شما می شود همان خواسته ها و رضایت درونی شماست.

چون فردی رقابت طلب هستید و در هر موقعیتی تلاشتان بر این است که بهترین باشید زیرا برایتان مهم است که دیگران وجهه برجسته ای از شما را ببینند. به همین دلیل در اغلب مواقع احساس می کنید تحت فشار هستید این تحت فشار بودن تمامی ندارد چون شما اغلب سعی دارید کمترین نقصی در کارها یا انتخاب هایتان نباشد که این بی نقص بودن در بسیاری از مواقع تقریبا غیر ممکن است، پس سعی می کنید همیشه تلاش بیشتری انجام دهید تا شاید ممکن شود. زیربنای همه این احساس ها، اضطراب شدیدی است که در خصوص شکست در انجام دادن کارها خود احساس می کنید- شکست برای شما یعنی به جای رسیدن به 100 درصد معیارها، رسیدن به 95 درصد معیارها- . 

در مواقعی که احساس می کنید زمان به سرعت می گذرد: کارهایتان زیاد است، و وقت کافی برای رسیدگی به امور و برنامه هایتان را ندارید. ممکن است احساس شکست و افسردگی شدیدا شما را آزاردهد. از سوی دیگر در چنین مواردی چون نمی توانید به سرعت کار کنید یا کارتان را خوب انجام دهید، تحریک پذیر و عصبی می شوید. که این امر ممکن است به روابط بین فردی تان آسیب بزند و موجب دلخوری دیگران شود.

 در برخی موارد که توانسته اید برنامه تان را 100 درصد عملی کنید و موفق شوید ممکن است چندان لذتی از موفقیت خودتان نبرید، چون از قبل برای کاری که باید خیلی خوب انجام بدهید، به شدت برنامه ریزی کرده اید و وقتی به نتیجه رسیده اید چیزی برای هیجان زدگی شما وجود ندارد، چون طبق برنامه شما باید اینطور می شده ولاغیر.

ریشه تحولی طرحواره سرسختانه - عیب جویی افراطی

شما احتمالا در خانواده ای رشد یافته اید که پدر یا مادر یا هردو سخت گیر بوده اند و درخواست هایی بیش از حد توانتان از شما داشتند. در حال و هوایی رشد کرده اید که مهر و علاقه ی پدر یا مادر را به شرط و شروط دریافت کرده اید. به این صورت که اگر به مقیاس ها و معیارهای خواسته شده می رسیدید، آن وقت والدین دوست داشتن خودشان را به شما ابراز می کردند. و ممکن بود اگر نمی توانستید به معیارهای ایدئال آنها برسید، پدر، مادر یا هر دو نفرشان، شما را خجالت زده کنند یا شما را به باد نقد و بهانه های سخت گیرانه بگیرند. لذا شما معیارهای سرسختانه ای را برای خود انتخاب کرده اید تا قادر باشید حس بی اهمیت بودن، بیرون افتادن از اجتماع، یا ضربه خوردن از مشکلات زندکی را جبران کنید که به نوعی گویا گرفتاری تازه ای به گرفتاری های قبلی تان اضافه کرده اید.

همچنین ممکن است شما پدر، مادر یا هر دو را به  عنوان الگوی زندگی برگزیده اید و چون ایشان معیارهای سخت گیرانه ای برای خود تعریف کرده بودند، شما نیز الگو برداری کردید و برای خود معیارهای سختی در نظر گرفته اید.

با توجه به وجود طرحواره معیارهای سرسختانه- عیب جویی افراطی در شما، زمینه مساعدتری برای ابتلا به افسردگی و وسواس دارید. برای سنجش دقیق تر می توانید تست افسردگی بک و تست وسواس مادزلی را مورد استفاده قرار دهید.

راهکارها و پیشنهادات

  • برنامه ای برای خودتان تدوین کنید که کار کمتری انجام دهید و از سوی دیگر، سعی نکنید کارهایتان بدون عیب و نقص باشند. یاد بگیرید در زندگی خود بین کار و لذت تعادل بیشتری برقرار کنید. در عین حال که کارهای خود را انجام می دهید فرصتی هم به تفریح اختصاص دهید، و نگران نباشید که وقت خود را هدر می دهید و از این بابت دچار احساس گناه نشوید.
  •  وقتی را برای برقراری ارتباط عاطفی با افراد نزدیک خود در نظر بگیرید و اگر کارتان عیب داشت زیاد به خودتان سخت نگیرید و بدانید که کاری که انجام داده اید ارزشمند بوده است.
  • از خودتان و دیگران کمتر انتقاد کنید، توقعتان را از خود و اطرافیان کم کنید، سعی کنید بپذیرید که هر انسانی نقص هایی دارد.
  • به عملکردتان به عنوان پیوستاری از خوب تا بد- با درجاتی متفاوت بین خوب و بد- نگاه کنید، نه به صورت یک پدیده همه یا هیچ.

تمرین عملی
  • هدف تعدیل قواعد و قوانین غیرمنطقی
  • زمان بندی دو بار در هفته
  • نحوه اجرا باید ها و نبایدهایی که برای خود در تمامی وجوه زندگی تعیین کرده اید را در یک بازه ی زمانی دوهفته ای یادداشت کنید. سپس پیامد های مثبت و منفی هریک از قواعدی را که برای خود یا دیگران دارید، پیدا کنید (در این مرحله بهتر است از یک دوست قابل اعتماد کمک بگیرید). در نهایت سعی کنید یک قاعده ی انعطاف پذیرتر و منطقی تر را برای جایگزینی با قاعده سختگیرانه قبلی بیابید و آن را یادداشت کنید. قواعد جدید را بر روی یک فلش کارت یادداشت کرده و پشت آن نیز پیامدهای مثبتش را بنویسید. هر روز این فلش کارت ها را مرور کنید تا کم کم تغییر لازم در قواعد و استانداردهایتان شکل بگیرد.
معرفی فیلم
نام فیلم: عزیزترین مامان (Mommie Dearest - 1981)
کارگردان: فرانک پری
توضیحات: این فیلم زنی را روایت می کند که با طرحواره معیارهای سرسختانه خود علائم مختلفی از اختلالات روانی را در سراسر فیلم بازتاب می دهد.

طرحواره تنبیه

نمره کسب شده توسط شما در این خرده مقیاس 71.4 درصد می باشد که نمره بسیار بالایی است و نشان می دهد که شما دارای طرحواره تنبیه هستید.

از آنجایی که نمره شما در مقیاس نقص و شرم و معیار سرسختانه نیز بالا بوده و این سه طرحواره همزمان در شما فعال هستند می توان گفت شما معتقدید مردم از جمله خودتان بخاطر اشتباهاتشان باید تنبیه شوند. به نظر می رسد استاندارد های بالا دارید، قواعدی را که برای انجام کارها و وظایف دارید، قواعد سخت گیرانه و نا منعطفی است که ممکن است از دید دیگران  این معیارها  سخت گیرانه و ایده ال گرایانه باشند، اما از دید شما معیارهایی مناسبی هستند که معتقدید خودتان و دیگران باید بتوانید از عهده رعایت این قواعد بربیایید، اگر به هر دلیلی خودتان یا دیگران از این قواعد و معیارها تخطی کنید برایتان سخت است که اشتباه را بپذیرید،  پس وقتی دیگران یا خودتان اشتباه می کنید، خودتان را لایق تنبیه می بینید. در مواقعی که خودتان اشتباه کرده باشید، علاوه بر اینکه خودتان اغلب دیدگاه خوبی نسبت به خودتان ندارید ، ممکن است به دیگران نیز اجازه دهید شما را تنبیه کنند،  با شما بدرفتاری کنند یا حتی به شما توهین شود.

اینکه چرا اینقدر به خودتان سخت می گیرید ممکن است نشئت گرفته از یک احساس درونی نا خوشایند باشد، احساس ناخوشایند ناقص بودن، معیوب بودن، بی ارزش بودن یا دوست داشتنی نبودن و غیره ... . در واقع ممکن است این احساس های درونی منجر به احساس شرمندگی قابل ملاحظه ای در شما  شود. از این رو تلاش کنید با کسب موفقیت های زیاد و تعیین چارچوب های زیاد برای خود تا حدودی بر این احساس غلبه کنید و خودتان را به خود ثابت کنید به همین سبب تمایل دارید هر کاری باید با حداقل ترین نقص ممکن انجام بپذیرد. از آنجایی که این بی نقص بودن در بسیاری از مواقع تقریبا غیر ممکن است، پس سعی می کنید همیشه تلاش بیشتری انجام دهید و یا کارکنان و هم گروهی هایتان را بیشتر تحت فشار قرار دهید تا کارها خیلی دقیق و بی نقص انجام شود به همین سبب ممکن است به مشکلات احتمالی فرد در انجام به موقع و صحیح کار و مسئولیت تعیین شده چندان اهمیتی ندهید. از طرفی احساس کنید دیگران برای درست انجام ندادن کارهایشان دنبال دلیل تراشی هستند. به همین سبب احتمالا از تنبیه برای اصلاح رفتارشان استفاده کنید

در برخی مواقع برنامه ها و کارهایی را برای خودتان در نظر می گیرید و سعی می کنید آنها را تا حدود زیادی آن ها را به درستی عملی کنید اما از آنجایی که برنامه های شما مطابق معیارها و قواعد سخت گیرانه ای برای خودتان است پس احتمال اینکه نتوانید کارهایی در برنامه بوده را صد در صد عملی کنید ممکن است سخت احساس بی کفایتی کنید، و خودتان را سرزنش کنید. یا بعضا با تنبیه کردن خود از تکرار دوباره این اتفاق جلوگیری کنید، با اینحال اغلب موفق نیستید.

از طرفی به سبب کمال طلب بودنتان، اغلب به جزئیات زیاد توجه می کنید و اکثر مواقع عملکرد خود را ارزیابی می کنید و به سبب همان معیارهای سخت گیرانه ای که برای خودتان دارید ممکن است عملکردتان را نسبت به هنجار کمتر برآورد می کنید. این ویژگی نکته سنج و دقت زیاد در نهایت می تواند به عیب جویی از خودتان یا دیگران در اکثر جنبه های شخصیتی منجر شود.

اگرچه در اکثر موارد شما برای رضایت درونی خودتان که مبتنی بر رسیدن به معیارهای شخصی تان است تلاش می کنید، نه بر اساس واکنش های دیگران. در واقع تلاش شما برای رسیدن به معیارهایتان برای جلب توجه دیگران نیست. اما در مواقعی که چندین اشتباه در یک حوزه دارید ممکن است احساس کنید این حجم اشتباه بخاطر یک نقص درونی است به همین سبب برخی مواقع خودتان را با دیگرن مقایسه می کنید تا از میزان نقص خود برآوردی داشته باشید. ولی چون در اغلب مواقع مقایسه های شما ناعادلانه است (احساس می کنید طرف مقابل ادمی بی عیب است اما خودتان سرتا پا نقص دارید). پس درنهایت ممکن است منجر به شرمندگی خودتان شود و شاید با کناره گیری از جمع یا به طریقی دیگر خودتان را تنبیه کنید.

با اینکه سعی می کنید شرایط افرادی که کم کاری کرده اند یا خطاهایی را در کار کرتکب شده اند را در نظر بگیرید، اما در مواردی که احساس کنید شما اگر جای او بودید برنامه را طوری دیگر می چیدید و می توانستید به برنامه ها برسید، بدون آنکه خطایی را مرتکب شوید، اکثرا نمی توانید دلایلی را که او برای عذر و بهانه می آورد، بپذیرید. پس ممکن است با انتقاد و عیب جویی او را تنبیه کنید تا از این طریق او را به سمت یادگیری برنامه ریزی و مهارت بهتر سوق دهید

در رابطه های عاطفی نزدیک اگر طرف مقابل خواسته یا ناخواسته قوائد و معیارهایتان را نادیده بگیرد یا اختلالی در برنامه هایتان ایجاد کند با اینکه ممکن است تحریک پذیر و عصبی شوید  اما اغلب سعی می کنید به صورت شخصی تنبیه گر عمل نکنید. اگرچه دلخوری ها و کینه های ریز و درشت هر ماجرا را در دل نگه می دارید چه بسا ممکن است در مواقعی که خیلی عصبانی هستید دلخوری ها را به روی او بیاورید و او را سرزنش یا تحقیر کنید،که همین امر می تواند مسبب دعوا یا مشکلات متعدد در رابطه شود ، رفته رفته ممکن است این مشکلات منجر به شکست در آن رابطه شود.

ریشه تحولی طرحواره تنبیه

احتمالا شما در خانواده ای رشد یافته اید که والدین سخت گیر بوده اند و نمی توانستند وقتی شما خطایی مرتکب شدید، شما را ببخشند و خطای شما را برجسته کرده و شما را تنبیه می کردند و شما با الگوگیری از این فرایند، این رفتار را تا بزرگسالی ادامه داده اید. همچنین ممکن است پدر و مادر سخت گیر شما برای شما اهداف و معیارهای بلند پروازانه ای در نظر می گرفتند و در صورتی که به آنها دست پیدا نمی کردید، شما را تنبیه می کردند. یا اینکه والدین شما عصبی و تنبیه گر بوده اند و در برابر کوچکترین اشتباه، شما را تنبیه و تحقیر می کردند. رفته رفته جرات انجام هیچ کاری را نداشتید، چون میترسیدید مبادا تنبیه شوید.

راهکارها و پیشنهادات

  • از آنجایی که پژوهش های زیادی نشان داده اند که تنبیه راه حل خوبی برای تغییر رفتار و تربیت فرزند نیست، بالعکس پاداش اثربخشی زیادی بر تغییر رفتار افراد دارد. لذا بهتر است رفتار خود با دیگران و خودتان را تغییر دهید.
  • هر زمان تمایل به تنبیه فرد خطاکار داشتید لازم است قبل از این کار این سوالات را از خود بپرسی؟ قصد فرد خوب است یا بد؟ اگر قصدش خوب بوده پس چرا باید متهم باشد؟ آیا فرد مستحق بخشش نیست؟ اگر قصدش خوب بوده است، تنبیه چه کمکی به او می کند؟ اگر شما را نبیند احتمال دارد که رفتار را تکرار کند؟ اگر رفتار فرد بعدا بهتر شود چه چیزی چه نفعی برای شما دارد؟
  • باید بدانید تنبیه به احساس ارزشمندی و رابطه فرد ضربه می زند. آیا شما واقعا به دنبال چنین چیزی هستید؟

تمرین عملی
  • هدف کاهش رویکرد تنبیه نگر و مجازات محور
  • زمان بندی سه بار در هفته با مدت 20 دقیقه
  • نحوه اجرا یک اتفاق را که خودتان یا دیگری در آن مرتکب اشتباهی شده است، در نظر بگیرید و مراحل زیر را انجام دهید:پاسخ تنبیهی دادن به آن چه مزایا و چه معایبی دارد؟حالا بار دیگر تصور کنید که با بخشش پاسخ داده اید، چه مزایا و معایبی به دنبال دارد؟حالا این دو سبک پاسخ را با هم مقایسه کنید؛ نکاتی را که از آن آموخته اید، بر روی کارت هایی یادداشت کنید و در معرض دید خود قرار دهید تا مرتباً آنها را دوره کنید.در انجام این تمرین بهتر است از یک دوست مورد اعتماد کمک بگیرید.
معرفی فیلم
نام فیلم: بتمن اغاز می کند (Batman Begins - 2005)
کارگردان: کریستوفر نولان
توضیحات: در این فیلم انجمن سایه ها به رهبری راس الغول، بازنمایی از افکار و باورهای ناشی از طرحواره تنبیه هستند. آنها بر این باورند که افراد شهر باید به خاطر اشتباه، عدم عملکرد مناسب و رفتارهایشان مجازات شوند.




پیش بینی وقوع اختلال شخصیت بر اساس طرحواره های شما



دسته اول یا کلاستر A
اختلال شخصیت پارانوئید

براساس نتایج شما در این تست می توان گفت که احتمال ابتلای شما به اختلال شخصیت پارانوئید بالا است و لازم است آن را بررسی کنید. مشخصه اصلی این اختلال مشکوک بودن و بدگمانی است. چنانچه بی اعتمادی و سوء ظن کنترل نشود می تواند به طور فراگیر زندگی شما و دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. برای اطلاع بیشتر در رابطه با علائم این اختلال توصیه می کنیم حتما نشانه های راهنمای بین المللی اختلالات روانی برای شخصیت پارانوئید را مطالعه نمایید. چنانچه پس از مطالعه ملاک های تشخیصی حداقل چهار مورد از موارد بخش (الف) را داشتید حتماً به روانشناس مراجعه نمایید.

بررسی علائم اختلال شخصیت پارانوئید در راهنمای بین المللی (DSM-5)


اختلال شخصیت اسکیزوئید

نتایج تست طرحواره های ناسازگار نشان می دهد که احتمال ابتلای شما به اختلال شخصیت اسکیزوئید زیاد است. این اختلال مزمن بوده و با احساس بی تفاوتی نسبت به دیگران و انزوای اجتماعی مشخص می شود. احتمالاً شما کارهای انفرادی را به کارهای گروهی ترجیح داده و از جامعه دوری می کنید.

جهت اطلاع بیشتر در رابطه با این اختلال لطفاً به لینک زیر مراجعه نموده و وجود علائم را در خود بررسی کنید. در صورت وجود نشانه ها لازم است به روانشناس مراجعه نمایید.

بررسی علائم اختلال شخصیت اسکیزوئید در راهنمای بین المللی (DSM-5)


اختلال شخصیت اسکیزوتایپال

نتایج طرحواره های ناسازگار شما به گونه ای است که احتمال وجود علائم اختلال شخصیت اسکیزوتایپال در شما بالاست. این اختلال با ترس اجتماعی، بدگمانی، علاقه به انزوای اجتماعی خود را نشان می دهد. با این حال قضاوت در مورد این مشکل در مورد شما زود است و بهتر است تا علائم آن را در خود بیشتر بررسی نمایید. برای این منظور به لینک زیر رفته و در صورت وجود پنج یا تعداد بیشتری از علائم اصلی به روانشناس مراجعه نمایید.

بررسی علائم اختلال شخصیت اسکیزوتایپال در راهنمای بین المللی (DSM-5)




دسته دوم یا کلاستر B
اختلال شخصیت ضداجتماعی

وجود برخی از طرحواره ها در شما نشان می دهد که احتمال بروز اختلال شخصیت ضد اجتماعی در شما بالا است. این اختلال بیانگر عدم توجه به هنجارهای اجتماعی و عدم درک نیازهای دیگران می باشد. برای بررسی بیشتر این اختلال باید 3 مورد از علائم ملاک های تشخیصی را داشته باشید. با توجه به احتمال بروز این اختلال حتما موارد مشخص شده در لینک زیر را در خود بررسی و در صورت وجود آن به روانشناس مراجعه نمایید.

بررسی علائم اختلال شخصیت ضد اجتماعی در راهنمای بین المللی (DSM-5)


اختلال شخصیت مرزی

نتایج این تست بیانگر این است که احتمال وجود علائم اختلال شخصیت مرزی در شما بالاست. ویژگی اصلی این اختلال ناپایداری خلق، رفتار و عاطفه است. به عبارتی افراد با این اختلال دارای دوستی های بی ثبات، رفتارهای تکانشی و مشکلات هویتی هستند. البته نمی توانیم به صراحت بگوییم که شما این ویژگی ها را دارید. اما اکیداً توصیه می کنیم که برای بررسی بیشتر به بخش ملاک های تشخیصی اختلال شخصیت مرزی در لینک زیر مراجعه نمایید و در صورت دارا بودن این علائم به روانشناس مراجعه کنید.

بررسی علائم اختلال شخصیت مرزی در راهنمای بین المللی (DSM-5)


اختلال شخصیت نمایشی

نمرات به دست آمده از طرحواره ها نشان می دهد که احتمال وجود علائم اختلال شخصیت نمایشی در شما بالاست. ممکن است شما علاقه زیادی به این داشته باشید که همواره کانون توجه باشید. توجه خواهی مفرط در زمینه های مختلف می تواند نشانه بارز این اختلال باشد. توصیه می کنیم که ملاک های این اختلال را در لینک زیر بررسی نموده و چنانچه 5 مورد از علائم مشخص شده را داشتید حتما به متخصص مراجعه نمایید.

بررسی علائم اختلال شخصیت نمایشی در راهنمای بین المللی (DSM-5)


اختلال شخصیت خودشیفته

وضعیت طرحواره های شما نشان می دهد که احتمال ابتلای شما به اختلال شخصیت خودشیفته کمابیش وجود دارد. البته این احتمال چندان قوی نیست و بیشتر جنبه هشدار دارد تا بتوانید این علائم را در خود بررسی کنید.

ویژگی بارز خودشیفتگی احساس بزرگ منشی و بی توجهی به دیگران و توانایی های آنهاست. موارد مشخص شده از (الف) تا (ط) در بخش راهنما که در زیر لینک شده است، بررسی کرده و در صورت وجود 5 مورد از آنها حتماً به روانشناس مراجعه نمایید.

بررسی علائم اختلال شخصیت خودشیفته در راهنمای بین المللی (DSM-5)




دسته سوم یا کلاستر C
اختلال شخصیت اجتنابی

با توجه به نمرات تست طرحواره، می توان گفت  که احتمال ابتلای شما به اختلال شخصیت اجتنابی بالاست. مشخصه اصلی این اختلال خجالت کشیدن و اضطراب مفرط از قضاوت دیگران است که باعث جمع گریزی می شود. ممکن است صمیمت کمی با دیگران داشته باشید و به دلیل ترس ها و نگرانی هایتان نتوانید از زندگی لذت ببرید. با این حال توصیه می کنیم برای قطعیت بیشتر در تشخیص، به ملاک های تشخیصی این اختلال در لینک زیر مراجعه نموده و در صورت وجود حداقل چهار مورد از موارد (الف) تا (ز)، حتماً به روانشناس مراجعه کنید.

** این احتمال نیز وجود دارد که برخی از نشانه های شما ناشی از اضطراب اجتماعی باشد. بنابراین توصیه می کنیم که تست اضطراب اجتماعی را هم انجام دهید.

بررسی علائم اختلال شخصیت اجتنابی در راهنمای بین المللی (DSM-5)


اختلال شخصیت وابسته

طبق نتایج این تست، این احتمال وجود دارد که شما فردی وابسته به دیگران باشید و نتوانید تصمیم گیری هایتان را به طور مستقل انجام دهید. ممکن است ترس از تنهایی و جدایی زیادی را نشان دهید. این ها از ویژگی های بارز علائم اختلال شخصیت وابسته هستند. بنابراین توصیه می کنیم این مسئله را جدی گرفته و برای بررسی بیشتر، ملاک های (الف) تا (ح) را در بخش راهنمای بین المللی اختلال های روانشناسی، بررسی کرده و در صورت وجود حداقل پنج مورد از موارد ذکر شده، به روانشناس مراجعه نمایید.

بررسی علائم اختلال شخصیت وابسته در راهنمای بین المللی (DSM-5)


اختلال شخصیت وسواسی

با توجه به وضعیت طرحواره هایتان به نظر می رسد که شما فردی کمال طلب و تا حدودی انعطاف ناپذیر هستید. گاهی توجه بیش از حد به نظم و سازماندهی، شما را از اهداف اصلی کارهایتان دور می کند. اینها تنها نمونه ای از نشانه های اختلال شخصیت وسواسی جبری است.

با توجه به اینکه نتایج نشان می دهد احتمال ابتلای شما به اختلال شخصیت وسواسی جبری بالا است، توصیه کنیم برای تشخیص دقیق تر علائم آن را در خود بررسی کنید. بنابراین سعی کنید 8 ملاک اصلی این اختلال را در بخش راهنما مطالعه نموده و در صورت وجود حداقل چهار مورد از آنها به روانشناس مراجعه کنید.

** ممکن است برخی از نشانه های شما ناشی از اختلال وسواسی عملی (OCD) باشد که متمایز از نوع اختلال شخصیت است. برای ارزیابی این مسئله می توانید تست سنجش وسواس را انجام دهید.

بررسی علائم اختلال شخصیت وسواسی جبری در راهنمای بین المللی (DSM-5)




پیوست ها
خروجی PDF
بستن
پشتیبانی در تلگرام پشتیبانی در تلگرام